Welcome...بە خێر بێن...Velkommen..

بۆ ئازادی نیشتمان پێویست ناكا هه‌موكه‌س خه‌بات بكات، ته‌نیا كه‌س خیانه‌ت نه‌كات به‌سە
Medaal Håp Ghasimy Heval Cilwe Spi Hiwa 17.07.2717 , Victory, Vitenheten,Dignity, Seier,Utvikling, Vennlighet,Tro,Overvåkning,Verdighet, Solidaritet,Samvittighet, Fred Velkommen til Diako MedaL Hiwa Magic side...
‏براي آزادي ميهن نيازي نيست همه مبارزه كنند، فقط كسي خيانت نكند كافي است
Freedom does not require that all people join the struggle...it requires that no one betrays it...
در حقیقت اگر جهانیان در آنچه کە در وب سایت و وبلاگ من قرار گرفتە است در مورد مقامات روح تفکر نمایند، به یقین مبین خواهند دانست که امکان ادراک آن عالم در این عالم گذارده نشده تا انسان بتواند ادراک نماید و بر حقیقت ابدی عارف شود، و لاکن این قدر ذکر میشود که ارواح مجرده که حین ارتقاء، منقطع از دنیا و پاک از شبهات ملتها عروج و صعود نمایند ، به قدرت خداوند انوار و تجلیات آن ارواح سبب و علت ظهورات علوم و صنایع و خلاقیت و مایهٔ بقای آفرینش است، فنا آنرا اخذ ننماید و شعور و ادراک و قدرت و قوت روح خارج از حیطهٔ‌ عقول و ادراک و تخیل می باشد و انوار آن ارواح، راهنما و مربی عالم و ملل
است...یقینا، اگر این مقام پوشیده کشف شود جمیع ارواح قصد فوت و صعود نمایند و دنیا و عالم آشفته و منقلب مشاهده گردد
... هیچ چیز بە اندازەی جان یک انسان مقدس نیست ، هیچ شتێک بە قەد گیانی مرۆڤێک پیرۆز نیە
گر نبودی در جهان امکان گفت ، کی توانستی گل معنا شکفت؟؟؟
... هم اکنون یازدە سال تمام از رویا بینی های مدام من کە اغلب صادق هستند، می گذرد، پناه بر خداو انسان و طبیعت و ماوراء
نیستی و عدم انسان مربوط بە قبل از تولد او ، و هستی و بقاء انسان،بە بعد از مرگ او موکول و راجع است... هیوا قسیمی
ئەگەر لە بەهای وەڵات تێنەگەی ،بێ گومان نرخی گەردوونیش نازانیت... هیوا قسیمی
Every thing will be OK in the end. If it is not ok, it is not the end... MedaL Hiwa
فرق تولد و مرگ در این است کە انسان هنگام تولد می گوید من آمدم اما هنگام مرگ می گوید من برگشتم...هیوا قسیمی
خدا می‌گوید در ایام آخر از روح خود بر تمام بشر خواهم ریخت وپسران و دختران شما نبوت کنند و جوانان شما رؤیاها و پیران شما خوابها خواهند دید
هر وقت کە تمام درختان سراسر کرەی زمین، نیست و ناپدید شدند، بدانید و آگاه باشید کە جهت هرچە فروزانتر نمودن آتش جهنم در اون دنیا، بردە شدە و انتقال پیدا کردەاند... مێداڵ مێسۆپۆتامیا
بعضی از پیروان مکاتب و ادیان در جهان ، مثل اسکناس های تقلبی، فاقد بها و ارزشند اما اکثریت پیروان ادیان و مکاتب دنیا، همانند اسکناس های واقعی،بسیار ارزشمند و پر بها هستند ، مێداڵ هیوا قسیمی
وطن کجا است؟"همه عالم وطن من است و همه جا متوطّن هستم. هر جا نفوسی مثل شماها باشند آنجا وطن من است. اصل وطن قلوب است. انسان باید در قلوب توطّن کند نه در خاک. این خاک مال هیچ کس نیست؛ از دست همه بیرون می‌رود؛ اوهام است. لکن وطن حقیقی قلوب است
"All the world is my country and I am everywhere. Wherever such souls as you are found, there is my country. Hearts are the real country. Man must live in the hearts and not on the earth... This earth belongs to no one. It will pass away from the hands of all. It is an imagination. But the hearts are the real country...
هەر مڕۆڤێک کە سۆسیالیست نەبێت ، ئانتی سۆسیالەو و هەر مڕۆڤێکی ئانتی سۆسیالیش ، قوڕ بە سەری کاپیتالیسما ئەکات ...هر انسانی کە سوسیالیست نیست ، آنتی سوسیالە و هر انسان آنتی سوسیالی هم دمار از روزگار کاپیتالیسم در می آرە...مێداڵ هیوا قسیمی
همانطوری کە علم ، دانشمندانی دارد ، دین هم پیامبرانی دارد، در مورد خدا ناباوری هم فقط می توان گفت ، گر جملەی کائنات کافر گردند ، بر دامن کبریائیش ننشیند گردی... ایمان داشتن یا نداشتن بە قوانین طبیعت یا حقیقت وجود متافیزیک و عوالم الهی در ماورای طبیعت ، چیزی را از واقعیت کم نمی کند ، حقیقت ابتدا و پایانی ندارد اما انسان شروع و خاتمە دارد ، یک مثال حداقلی هم برای اثبات بقای روح انسان در پس از مرگ ، عالم خواب یا رویا در طول زندگیمون هست کە منکر عالم بعد نباشیم ، البتە همەی این موارد بە عقل سلیم و قلب پاک ، راجع است بە نظر من و آنکە رویا می بیند جاودانە است
ما خواهان یک جمهوری ی جدید ایران لائیک و فدرال و دمکراتیک بدون بمب اتم هستیم
... آلترناتیو رژیم آخوندی فقط این هفت نفر هستند مصطفی هجری و عبدالڵە مهتدی وخالد عزیزی و مریم رجوی و رضا پهلوی و حشمت الە طبرزدی و نفر هفتم هم کاوە ی آهنگری
... دنیای سیاست ، دنیای وجدان و علم است و شاه و شیخ هموارە ضد و دشمن وجدان و علم بودە و خواهند بود
...شعور یک بروز اجتماعی ست، در سطور کتابها جستجویش نکنیم
«امیدوارم در ملکوت آسمان با تو چای بنوشیم... آیا فکر خوبی نیست؟»
مرد خدا و متعلق بە جهان دیگر و زن پیغمبر و متعلق بە این جهان است بنابر این انسان ناچار است بە هر دو جهان معتقد باشد و با پیروی ی نسبی از زن بە مرد هم، مطلقا ایمان بیاورد... مێداڵ هیوا قسیمی
... تا نیست نگردی ره هستت ندهند ، این مرتبە با همت پستت ندهند
... چون شمع قرار سوختن تا بە آخر گر ننهی ، سر رشتەی روشنی بە دستت ندهند
... مدال هیوا قە سیمی
... خوبی و هستی
وەرە پێکەوە شێعر لە پیاڵە بکەین و شەراب بنووسین... بیا با هم شعر در پیالە بریزیم و شراب بنویسیم
تئوکراسی و ناسیونالیسم و شکنجە و شووینیسم و فاشیسم و تروریسم ، کارنامەی چند هزار سالەی جهل و ننگ و استبداد دیرپای کشور ایران و خاورمیانە و همەی دنیا بدون تردید
ایران لائیک وکنفدرال و دموکراتیک در نهایت بعد از عبور از تئو کراسی های شاه و شیخ و تاج و عمامە، بە آزادی ی همەی ادیان و احزاب و ملل و ملیت ها و سی مادەی قوانین جهانی ی حقوق بشر ، معترف و باورمند و متمدن خواهد شد
بعضی ها خدا را محبت و بعضی ها خدا را نفرت می نامند و غیرە...مهمترین آموزەای کە من از کتب و مکتوباتی همانند گیتا، سوتراها، اوستا، جلوە، تورات، انجیل، قرآن، بیان و اقدس آموختەام این است کە انسان بە عنوان منی و اسپرم ،حادث است و عمر محدود دارد اما گویا خدا قدیم است و عمر نامحدود دارد ، و نکتەی دیگر اینکە کل جهان فیزیک و همەی کائنات ، نیستی و عدمی هستند کە بە شکل ظاهر فریب حیات و هستی آراستە شدەاند ، اما جهان متافیزیک و ماورای طبیعت یا همان عوالم الهی ی بقای روح مخلوقات، هستی و وجود ابدی و جاویدانی می باشند کە انسان آن ها را بە شکل ظاهر فریبی ، نیستی و عدم می انگارد کە این تقابل و دو گانگی ی در درک و باور و تجربە نیز، هموارە ساکنان کرەی زمین را بە سمت و سوی خیر و شر وصلح و جنگ و ملایمت و خشونت و عدل و ظلم و علم و جهل و ...، سوق دادە و همیشە جهت می دهد...مێداڵ هیوا
خۆت لاواز پێشان مەدە لە کاتە ناخۆشەکانی ژیانت، دەبێت لە جاران زیاتر باوەرت بە خۆت هەبێت
Do not weaken yourself in difficult days of your life . be strong and trust yourself more than before...
لا تضعف نفسك في أيام صعبه في حياتك. كن قوي و ثق بنفسك أزيد من قبل
... دور گردون گشت و روزی برمراد ما نرفت ، دائمن یکسان نباشد حال دوران ، غم مخور
If Germany were to occupy Norway like Norwegians would never be German, then if Iran today occupied Kurdistan, the Kurds would never be Iranian...MedaL Hiwa
آب بە آب باوردارد و هوا بە هوا ، خاک بە خاک باور دارد و آتش بە آتش ، حیوان بە حیوان باور دارد و انسان بە انسان ، شیطان بە شیطان باور دارد و خدا بە خدا و مدال هیوا بە کائنات پیدا و نهان و جهان های موازی باور دارد
Arabic is the Alpha and Omega, Persian is (as sweet as) sugar, Turkish is a work of art, Kurdish is a donkey's fart...
اگر همانطوری کە آلمان نروژ را اشغال کند نروژی ها هرگز آلمانی محسوب نخواهند شد بە همین صورت هم امروز اگر ایران کوردستان را اشغال کردە است کوردستانی ها هرگز ایرانی بە شمار نمی روند
Hvis Tyskland skulle okkupere Norge slik som nordmenn aldri ville være tysk, så hvis Iran i dag okkuperte Kurdistan, ville kurderne aldri være iranske...
MedaL Hiwa Ghasimy 03.10.2719
هروقت کە بعد از خوردن غذا سیر می شوم ، چشمانم پیازی و اشکباراز گرسنگان جهان خجالت می کشم
Live for yourself, whoever loves you, comes with you...
بۆخۆت بژی كێ خۆشی ویستووی بەو جۆرەیی كەھەیی لەگەڵتا ئەمێنێتەوە
I'M A DREAMER ... من یک رویا بین هستم ...Jeg er en Drømmer...29.10.2019
من این حروف نوشتم چنان که غیر ندانست , تو هم ز روی کرامت چنان بخوان که تو دانی
... پێم خۆشە بۆ ھەتا ھەتایە مۆستەعمەرە بم ئەگەر تۆ داگیركەرم بی
... هر آنکس بە جان ارزد بە نان هم می ارزد و این است مفهوم سوسیالیسم لیبرال دموکراتیک از نظر مدال هیوا قەسیمی
All roads begins and ends with MedaaL Håp Ghasimy...
هەموو ڕێگە کان بە هیوا قەسیمی وە دەس پێ ئەکا و کۆتائیان دێت Hemî rê bi Hiwa Ghasimy re dest pê dike û bidawî dibe...
Say all things are of God... Baha’u’llah...تلاش کن ، طلاش کن
Jeg tror på alle menneskers likeverd og støtter alle som søker det...
آن جهان در این جهان است ولی اهل این جهان از آن بی خبر. چون روح انسانی به جهانی الهی شتابد پرده برافتد و حقیقت و اسرار حیات بعد از مرگ جلوه نماید حجاب از میان برخیزد و روح انسانی مشاهده ی نفوس مافوق و مادون و هم رتبه را می نماید
...کەسێک کەسە حەرفێک بەسە
ظرفیت حافظه ی انسان 2.5 میلیون گیگابایت هست..! با این ظرفیت میشه 300 سال فیلم ذخیره کرد یا تمام کتابهای نوشته شدەی موجود در جهان رو خوند و به خاطر سپرد
...هەندێک جار هێندەک لە ئەزموون و ئیمتیحان و تاقی کرنەوەکانی خودای پەروەردیگار گەلێک قورس و سەنگین و دژوارن
However bad life may seem, there is always something you can do and succeed at. Where there's life, there's hope...”
...چەپکێ گوڵ و چەپکێ نەرگیز ، مەرگتان نەبینم هەرگیز
God's plan is always more beautiful than our desire...
اگردنیا و هستی را مثلا در حکم دریایی ژرف در نظر بگیریم، محتملن حیوان و انسان ،در حکم شناگرانی ناشی خواهند بود کە یقینن دعا و الهام و جهد برایشان در حکم یک نجات غریق ماهر خواهد بود...دیاکۆ مدال هیوا قەسیمی
«بارقهء حقیقت، شعاع ساطع از تصادم افکار است...» (حضرت عبدالبهاء)
Hope, it is the only thing stronger than fear. A little hope is effective, a lot of hope is dangerous. A spark is just fine as long as its contained...
برعکس کشورهای نروژ و ژاپن کە از دیرباز فاقد احزاب جمهوری خواه مترقی و دمکراتیک می باشند، کشورهای کوردستان و ایران ، در قرن بدیع، فاقد احزاب سلطنت طلب و پادشاهی خواه متحجر و مستبد هستند...پرفسور دیاکۆ مدال هیوا قەسیمی
Don,t just hear, listen...
...یک انسان کامل ، انقلاب نمی کند ، بلکە خودش یک انقلاب است
Aspire To Inspire Before We Expire..!
...اگه خودتو دوست نداری؛ قلبت یه مشکلی داره.تو باید بزرگترین طرفدار خودت باشی
If you don't love yourself there's a problem in your heart. u should be your biggest fan..
...این درگە ما درگه نومیدی نیست صد بار اگر توبە شکستی باز آ
..(قسە هەزارە دووانی بەکارە)
با اینکه من انسانم و هرچه که دارم انسانیست اما در سینه ی من دو قلب می تپد یکی برای آسمان و یکی برای زمین...مدال هیوا قه سیمی
If you have no sympathy for human pain, The name of human you cannot retain...Ger sempatiya we ji êşa mirovan re tune be, hûn nikarin navê mirov biparêzin..
جالب است که بر روی سنگ قبر آنە ماری شیمل مستشرق آلمانی با خط زیبای نستعلیق این کلمه نورانی از امیر المؤمنین نقش بسته است که: الناس نیام فاذا ماتوا انتبهو (مردم خوابند و وقتی می میرند بیدار خواهند شد...)
“To be radical is to go to the root of the matter. For man, however, the root is man himself..”
― Karl Marx
رادیکال بودن بە معنای رفتن بە ریشەی امور است، برای انسان، اما، ریشە، خود انسان است...کارل مارکس
Rivaas Hiwas..!عمه ی من فارسه
Hell Is the Absence of God..!جهنم غیبت خداست
!..آفتاب در شب می تابد و برف در تابستان می بارد و زمان در مکان می ماند و پرنده در قفس می خواند
We feel Sad without You..
جهان, یک بیت العدل و بیشمار بیت الظلم دارد کە بیت العدل در سرزمین اسرائیل واقع و بیوت ظلم در سراسر کشورهای شاهی و شیخی و کمونیستی در دنیا پخش و پراکندە هستند...مدال هیوا قسیمی
Hvor er Skandinavia? Skandinavia er en by som ikke tilhører noe land..!
...نویسنده کسی نیست که بتواند بنویسد بلکه نویسنده کسی است که نتواند ننویسد
!.."اولین و آخرین مسیحی دو هزار سال پیش، روی صلیب مُرد
!.جنگ جهانی ی سوم اتمی و هستە ای و غافلگیرانە و اجتناب ناپذیر بە نظر می رسد
تفسیر جهان, تحریر درود بدون حرف واو است, تغییر جهان, بدون درمان درست, توهم اتمام است..!هیوا قسیمی
تروریسم جهانی یا جهان تروریستی، کدامیک صحیح است؟؟؟
‏زشت ترین کار سیاست این است که میتواند احمق ترین آدم ها را به عنوان خردمند و دانشمند به مردم تحمیل کند
دالای لاما
تغییر نام ایران به پرژیا, عملا به تجزیه ی ایران و تشکیل کشور فارسستان می انجامد
Eternal Wars..جنگهای ابدی
!..خدایا چنان کن سرانجام کار که ما خشنود باشیم و تو رستگار
در خواب و رویا گفتم خدا وجود دارد من را با گلولە بە قتل رساندند و در بیداری می گویم خدا وجود ندارد و نقشەی ترور من را در سر دارند
مرگ بر مرگ زنده باد زندگی🦋✌️🕊

Haifa's Baha'i Gardens - باغ های بهائی حیفا

لە پاش لالشی نورانی کوردوستان ، ئەمەش یەکێکە لە پیرۆزترین شوێنەکانی دینیئ جیهان ، بەهەشتی سەر ڕووی زەمین لە شاری حیفای ئیسرائیل...بە هیوای ئازادی ودادپەروەری و نوێبوونەوەو رۆشنبیری و دڵپاکی نەتەوەو گەلی کورد و گشت نەتەوەو گەلانی دیکەی گەردوون بە ئاوەدانی وبەختەوەری و زانستی سیستماتیکی وەڵاتەکانیانەوە
...تو مگو همە بە جنگ اند و ز صلح من چ آید، تو یکی نە ای هزاری، تو چراغ خود برا فروز

"It has been decreed by God that the Kurds cannot found a state because, once upon a time, a very ugly and frightening man visited the prophet Mohammed. The prophet was scared, and asked the man from whence he came. The guest answered in a friendly and respectful manner that he was a Kurd. The prophet lifted his head to the sky and said, 'Thou, God, must not allow the Kurds to unify; their unification would cause the destruction of the world"...
The disparagement of the Kurdish identity and language goes so far as to be reflected such in the following popular rhyme (translated from Persian:
Arabic is the Alpha and Omega,
Persian is (as sweet as) sugar,
Turkish is a work of art,
Kurdish is a donkey's fart...
A thing should be made as simple as possible, but not simpler...
-Albert Einstein
Simplify, then simplify again..

I Present You My Website from the Bottom of My Heart in Five Language to all the Norwegian, Kurdistanian,Iranian and to all the People of the World...
Twenty four Seven...
You can access my website 24/7
Appreciate those who don't give up on you..!
1=A,J,S
2=B,K,T
3=C,L,U
4=D,M,V
5=E,N,W
6=F,O,X
7=G,P,Y
8=H,Q,Z
9=I,R
Believe those who are seeking the truth, Doubt those who find it..!

نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت / به غمزه مساله آموز صد مدرس شد
Learn from yesterday, live for today, hope for tomorrow...
در روضه ی قلب جز گل عشق مکار و از ذيل بلبل حبّ و شوق دست مدار...لبخند تورا بە دنیا ندهم
...فرانک جانم تا مهر درود آرام دلم، پوزش تا شهریور
مرد بدون زن پنجاه درصد انسان و زن بدون مرد پنجاه درصد انسان است و زن و مرد در کنار هم و با هم صد درصد انسان کامل محسوب می شوند...مدال هیوا قە سیمی
بعد از تولد، رنج...بعد از مرگ، گنج...بعد از تولد، آینە...بعد از مرگ، معاینە
رۆژێک هەڵ ئەفڕن سەدان تەیارە ، کە لە بن با ڵیان ، بژی کورد دیارە
ای کاش خدایی بود تا دیگه کسی نتونه بشه نماینده ی خدا، حرامزاده انسان هر آنچه خواست کرد و بر گردن خدا اندخت
هر سخن جایی و هر نکتە مکانی دارد
دیاکو مدال هیوا قسیمی : ملت ایران بە شاه و شیخ و کمونیسم نە می گوید
اگر هیچ‌کس معنی زندگی را پیدا نکرده، هیچ‌کس هم ثابت نکرده که زندگی معنایی ندارد. آنچه احتمالاً بی‌معنی است این سؤال است که آیا زندگی معنی دارد...«ویلهیارمور استفانسون»
یاسای کارما لە جیهانی دارما لە بیر مەکە...و قانون کارما را در جهان دارما فراموش نکن
...خدا اسپرم شاه و شیخ, خدا کمونیسم و خدا بمب اتم است
...مدعی خواست کە از بیخ کند ریشەی ما ، غافل از آنکە خدا هست در اندیشەی ما
...خداوند هستی است نیست نما و انسان نیستی است هست نما
...من لم یشکر المخلوق لم یشکر الخالق
الوین پلانتینگا، می‌نویسد «از تمام براهین خداناباورانه، فقط برهان شر است که سزاوار است واقعا جدی گرفته شود
پس از خروج انسان از غار و تشکیل حکومت ها همواره در جهان تقسیم کار مابین خدا و شیطان در مد نظر قرار میگیره و لا غیر دوستان
ReaL MagiC.!
!..نه به ارتجاع شوم و ننگین شیخ و شاه نه به ارتجاع سرخ و منفور کمو نیستی ها
در ساحت عقل...چون صد آمد ، نود هم پیش ماست
شاه و شیخ هر دو دیوانه ی بمب اتم بوده و هستند و هر دو شعار تک حزبی می دادند حزب فقط رستاخیز حزب فقط حزب الله
.!.خامنه ای نهیلیست و نیست انگار است

What doesn’t kill you, makes you stronger...
WHAT DOES WHAT DOESN’T KILL YOU, MAKES YOU STRONGER MEAN?
What doesn’t kill you, makes you stronger comes from an aphorism of the 19th century German philosopher Friedrich Nietzsche. It has been translated into English and quoted in several variations, but is generally used as an affirmation of resilience.
WHERE DOES WHAT DOESN’T KILL YOU, MAKES YOU STRONGER COME FROM?
What doesn’t kill you, makes you stronger
know your meme
In 1888, Nietzsche wrote “Aus der Kriegsschule des Lebens.—Was mich nicht umbringt, macht mich stärker,” which can be translated as “Out of life’s school of war—what doesn’t kill me, makes me stronger.” It appears in his book of aphorisms, Twilight of the Idols, and no further explanation follows..
Nietzsche expanded on the idea somewhat in his autobiography Ecce Homo, also composed in 1888. Here, he refers to select individuals as “nature’s lucky strokes…among men,” and says of such a person, “He divines remedies for injuries; he knows how to turn serious accidents to his own advantage; that which does not kill him makes him stronger...”
University of Glasgow philosophy professor Michael Brady explains that Nietzsche does not seem to think that all suffering will result in strength, but rather that he is suggesting one should take suffering as an opportunity to build strength, and that those who are already strong are those who can do so. In his book Death Desire and Loss in Western Culture English philosopher Jonathan Dollimore describes this process of embracing suffering as an opportunity to gain strength, calling it a “magical, cannibalistic ingestion.”
Nietzsche’s famed aphorism has enjoyed extensive allusion throughout culture. President Nixon’s Watergate co-conspirator G. Gordon Liddy paraphrased the line in his 1980 autobiography Will, saying, “What doesn’t kill us, makes us stronger.” The 1982 movie Conan the Barbarian notably opens with “That which does not kill us makes us stronger” and attributes it to Nietzsche, if slightly misquoted. In the sitcom Doogie Howser M.D. the titular teenaged doctor declares “as Nietzsche said, “Whatever doesn’t destroy me makes me stronger.” Numerous songs from artists including Kelly Clarkson and Kanye West have paraphrased the line. The comedy website Slacktory compiled dozens of such song snippets into a video..
The quote has also been parodied. In the 2008 movie The Dark Knight, the Joker quips, “I believe whatever doesn’t kill you simply makes you stranger.” T-shirts have also been printed with the aphorism appearing as the slogan of a fictional Nietzsche Gym...“What doesn't kill you makes you stronger / Stand a little taller / Doesn't mean I'm lonely when I'm alone / What doesn't kill you makes a fighter / Footsteps even lighter / Doesn't mean I'm over cause you're gone”...“Yeah same but I don't think my liver will have a choice this week. What doesn't kill us makes us stronger...بە قول نیچە یک نامەی پر از فحش بە مراتب احترام آمیز تر از سکوتە

زندگی محبس بی دیواریست کە تو محکوم بە حبس ابدی ، و عدالت ستم معتمدیست کە درون رگ قانون جاریست

Theocracy og Monarchy = Anarchy.../... Kommunisme =
Terrorisme

جناب ریاضتی ی عالیقدر ، آیا ممکن است کە اینگونە نیز بیاندیشیم کە تعلق روح و نفس قدیم یک انسان از عوالم پنهان بە کالبد ها و جسم های جدید در این عالم آشکار ، تائیدیست بر این عبارت کە جمیع عوالم حول این عالم بودە و خواهد بود لذا رجعت مستمر و پی در پی ی روحی و روحانی ی مظاهر امر و شموس حقیقت نیز از همین واقعیت سرچشمە می گیرد؟ مسئلە این است کە فرای این عالم خاکی، امکان نوعی زیست و بقای ارواح مرحوم در عوالم دیگر کە غیبی و پنهان هستند و ما از چگونگی قوانین و حقیقتش بی اطلاعیم، وجود دارد و بنا بە امر الوهی و ارادەی الهی بسیاری از ارواح نفوس قدیم یا جدید مدام از ملکوت نازل و در ناسوت سکنی می گزینند و پیوستە در آمد و رفت و بازگشتند و همچنین احتمالا بسیاری از ارواح بعد از رحلت و صعود از این جهان رخصت و امکان حیات ابدی و جاودان را در عوالم لایتناهی ی دیگر، فارغ اززمان و مکان زمینی، خواهند داشت و شاید دیگرهرگز در هیچ حالتی بە این دنیای وانفسا باز نخواهند گشت
Habib Riazati Medal Hiwa Ghasimy 09.11.2019
مدال عزیزتر از جان
همانطور که آن عالی جناب واقفند
۱) انسان یک حقیقت متشکل از روح، عقل و جسم میباشد. البته این تقسیم بندی لاجل تفهیم صورت میگیرد والا این سه فی الحقیقه جوانب یک جوهر میباشند ، به عبارتی میتوان گفت که جسم بمثابه آئینه و و روح بمثل خورشید و عقل به مانند اشعات ساطعه از روح میباشد
۲)معقولات در قمیص محسوسات در این عالم محسوس تفهیم میگردنند
۳) وسائط ادراک آن عالم در این عالم وجود نداشته و لذا هر چه در باره عوالم بعد ذکر گردد باید به قمیص عبارات این عالم عرضه گشته تا قابل درک گردد
۴) تناسخ و رجعت ارواح به این عالم دلیل منطقی نداشته و ندارد چه که هدف ارتقاء و ارتفاع معنوى و قوس صعودى در عوالم لاتححصي ميباشد
٥) جميع عوالم حول اين عالم است توجه را بهً اهميت افكار، اقوال و اعمالى كه در اين عالم از انسان سرچشمه ميگيرد جلب مينمايد

Likevel... ولی ... بەڵام ...Norwegian and English

دیوار موش داره و موش گوش داره

"Likevel"

Mitt øre er Ateist, likevel døve til ord, Min hånd er Agnostiker, likevel skjelver å holde sannheten, Min tunge er Hindu, likevel, stum, Foten min er Buddhist, likevel lammet å trå banen Truth, Min kappe er Zoroastrian, likevel skitten, Mitt hjerte er Jødisk, likevel aches, Min sjel er Christian, likevel døde, Mitt øye er Islamsk, likevel, blind for sannheten, Mitt sinn er Baha'i, likevel ikke fungerer, Jeg føler meg ikke bra, likevel, dette er bare et dikt...

"Nevertheless"

My ear is Atheist; nevertheless, deaf to words, My hand is Agnostic; nevertheless, trembles to hold the Truth, My tongue is Hindu; nevertheless; struck dumb, My foot is Buddhist; nevertheless, paralyzed to tread the path of Truth, My robe is Zoroastrian; nevertheless, filthy, My heart is Jewish; nevertheless, aches, My soul is Christian; nevertheless, dead, My eye is Islamic; nevertheless, blind to the Truth, My mind is Bahai; nevertheless, does not work, I do not feel well; nevertheless, this is just a poem...

Fødsel og død...تولد و مەرگ...Norwegian and English

مغز ، تنها چیزیست
که بعد از شستشو کثیف می‌شود

"Fødsel og død"


Etter min fødsel fra ikke-eksistens, har jeg sett de fire sesongene av jorden i førti år, førti ganger, Jeg har følt så mye smerte og lidelse i hele mitt liv, Jeg har også opplevd litt glede og lykke, Etter min død, vil blomestene blomstre igjen og solen vil skinne igjen, Den sludd og snøstorm vil blåse igjen og snø og regn vil falle igjen, Tordenen skal brøle igjen og enda en gang, vil det være flom og brann, og jordskjelvet og tsunamien vil skje igjen.....Etter min død, tyranni, undertrykkelse,tortur,uhØflighet, horror, krig, fattigdom og innbrud, og igjen, hungersnød, plyndring, sykdom, uvitenhet, løgn, baksnakking, avhengighet, hat, vold, og synd og dermed mer eller mindre, fortsetter å eksistere..... Etter at jeg ble født på jorden, kunne jeg ikke huske at jeg hadde kommet fra himmelen, og hva et sted på himmelen var, Vil jeg husker, etter min død mens jeg er i himmelen, at jeg har kommet med min sparing, noe som hadde vært mine førti år av livet på jorden og mine bestemmelser, noe som hadde vært bestått av fire sesonger for førti ganger?? Gjerne, og hundre ganger sikkert, uansett hvor stygg, hvor vakker, hvor ubehagelig, hvor godt, hvor onde og forurenset, og/eller hvor ren og plettfri.....


"Birth and Death"


After my birth from nonexistence, I have seen the four seasons of the Earth for forty years, forty times, I have felt so much pain and suffering throughout my life, I have also experienced a little joy and happines..... After my death, blossoms will bloom again and the sun will shine once more, the sleet and blizzard will blow again and the snow and rain will fall once more, The thunder will roar again and once more, there will be flood and fire, and earthquake and tsunami will happen once again..... After my death, tyranni, oppression, imprisonment, torture, execution, horror, war, poverty, disease, ignorance, lying, backbiting, addiction, hatred, violence, and sin, thus, more or less, continue to exist..... After I was born on the Earth, I could not remember that I had come from heaven and what a place the heaven was, Will I remember, after my death while I am in heaven, that I have come with my saving, which had been my forty years of life on the Earth, and my provisions, which had been the passing of four seasons for forty times?? Certainly, and hundred times for sure, no matter how ugly, how beautiful, how disagreeable, how well, how evil and contaminated, and/or how pure and immaculate.....

Hiwa møtte Audun Lysbakken... دیداری من لە گەڵ رێزدارئاودوون لیس باک کەن، سەرۆکی پارتی سۆسیالیستی چەپ

جملات معروف تاریخ دانان جهان در مورد کورد های جهان
جمله ی بسیار معروف رنه گروسه پدر تاریخ فرانسه در مورد کوردها :" تمام صفحات تاریخ بشر را جستجو کردم، به نظر میرسد که خداوند تمامی ملتها را فرمانبردار و ملت کورد را فرمانروا آفریده است
جمله ی معروف میشل ساراخوف:" ایـران كویری كه ثــروت کوردستان را می بلعد ، نه خــود آباد میشود و نـه کوردستان را آبـــاد میـــكند
جمله ی معروف خانم نیکیتا هایدن زبان شــنـاس آلــمـانی در مورد زبان کوردی آنـقـدر در زبان کوردی پــیــچــیدگی و ظـــرافــت فــنی و دقـــیـق وجـود دارد کــه بــعـید اسـت سـاخـتــه دســـت بـــشر باشــد ، گــویـــی خــداونـــد ایــن زبــان را آفــریــده اســت
جمله ی زیبای لبروت سورل در مورد کوردها:" دو چــــیـز در دنــیـا بــرای مـا مــشـخـص نــشد ، قـطبهـای جـغـرافـیایـی و تــاریـخ کوردهــا
جمله ی زیبای ناپلئون بناپارت در مورد کوردها:یک کورد را میتوان کشت ولی نمیتوان شکستش داد

Hiwa møtte Audun Lysbakken
Jeg heter Hiwa Ghasimy, en bahå'i som bor i Kristiansund... Jeg har vært tidligere medlem av SV og derfor fikk jeg anledning til å treffe den nye SV- lederen, Audun Lysbakken, da han besøkte Kristiansund i begynnelsen av mai 2012. Vi møttes en times tid over middag den 8. mai på spisestedet Brasseriet, der han kom med to kvinnelige medlemmer av partiet og Viggo Jordahl, SV- lederen i Kristiansund... I begynnelsen fortalte jeg om min bakgrunn der jeg fra 5-årsalderen har opplevd opp til 20 episoder med livsfarer... Jeg var uvitende om bahå'i troen i Iran og Kurdistan og Tyrkia,.. men fant sannheten og troen da jeg kom til Norge... Deretter nevnte jeg de 12 prinsippene som er sentrale i bahå'itroen og at vår hovedmål er å fremme menneskehetens enhet. Jeg fortalte om historien og at de troende lider mest i fødelandet Iran der de er under konstant trussel, forfølgelse, fengsling og tortur...Jeg presiserte at som en bahå'i har jeg ingen toleranse for diskriminering, hat eller forskjellsbehandling basert på folks tro, bakgrunn eller tilhørighet. Mitt syn er at alle skal basere sine avgjørelser på konsultasjon og samarbeid fremfor konkurranse og hat. Jeg fremhevet at SVs hovedmål er å fremme rettferdighet. I dag har vi i Haifa en institusjon som er bygd på dette prinsippet, det vil si Det Universelle Rettferdighetens Hus. Jeg ytret ønske om at alle partiene og styrende organer i Norge og verden kunne konsultere med Det Universelle Rettferdighetens Hus i viktige saker for verdens fremgang og fred... Jeg ser på verden som en norsk bahai og verdsetter det som jeg ser i Norge og det arbeidet som de og deres like gjør her i landet for å gjøre verden til en bedre og fredeligere sted og være. Jeg er invalid og har ikke følelser i begge beinene mine og har andre plager... Jeg ber bare at de og deres tilhengere kunne rådslå og kommunisere med bahai samfunnet... Audun Lysbakken spurte om det var mange innfødte baha'ier i Iran. Jeg svarte ja. Under samtalen var han interessert og lyttet og svarte bekreftende på mine innlegg. I begynnelsen av møtet hadde jeg levert to buketter med blomster og bilder av de hellige steder i tillegg til et bilde av Jesus og ett av 'Abdu'l-Bahå til de fremmøtte.I tillegg hadde de fått "Fredsbudsakpet" av 1985 som ble utgitt av Det Universelle Rettferdighetens Hus til alle verdens folkeslag... Audun Lysbakken lovte å studere budskapet nøye og se med glede på bildene. Tilslutt spurte han om antallbahir'ier i Kristiansund. Jeg svarte at vi er 9 stykker og at jeg har vært i byen i 9 år til sammen... Tilslutt måtte jeg si at budskapet som han hadde fått er meg veldig kjær og jeg legger mitt håp i alt det står for.. Han betalte middagen og vi skilte lag klokken 19... Allah'u'Abha - Hiwa Medal Håp Ghasimy

Enhet...وحدت عالم انسانی Cosmic Force...

اگر قادر باشی کە نخوابی پس قادری بر آنکە نمیری و اگر بتوانی بعد از خواب بیدارنشوی می توانی کە بعد از مرگ محشور نگردی
Gud, vær så snill å ødelegge jorden før den fastsatte tiden og skap deretter en ny jord uten loven om grusomhet og ondskap.!.
MedaL Hope Ghasimy 11.09.2023

"Enhet"
Enheten av religion... Enheten av mennesker... Likestilling mellom mann og kvinne... Eliminasjon av alle typer fordommer og forakt... Verdens domstol... Verdens fred... Harmoni mellom religion og vitenskap... Behovet for et internasjonalt hjelpespråk... Eliminasjon av forskjellene mellom fattig og rik... Behovet av universell undervisning... Selvstendig søken etter sannheten......Hva tror jeg?? Jeg tror på enhet..... Enhet mellom alle mennesker både Religiøse og Ateister og Agnostiker.....


"Verdensborgerskap"


JORDEN ER KUN ET LAND OG MENNESKEHETEN DETS INNBYGGERE.....


19.05.2015 Kristiansund Norge / Norway -


Med Stor Respekt, Medaal Håp Ghasimy...

Al-Lawh al-Mahfoùz...لەوحی مەحفوز Norwegian and Kurdish and Farsi

اینشتین: اصل نسبیت برای آیندەی بشر خطرناک است

Norwegian..

Al-Lawh al-Mahfoùz
Om det hadde vært like mange datamaskiner i verden som stjerner i himmelen. Om du samler alt som finnes på jorda og på fjerne planeter, blir de aldri like store som en tomme eller en centimeter i gud sin Lawh al-Mahfoùz og som ligger i de usynliges verdener og i de metafysiske universene …
Medaal Håp Ghasimy.
Norge
08.11.2009

Farsi....

لوح محفوظ
اگر به‌ اندازه‌ ستارگان آسمان كامپیوتر انسانها در جهان وجود می داشتند و همە ی آنها  را روی زمین و سیاره‌های دوردست جمع میکردید، هرگز به‌  اندازەی  یك وجب یا یك سانتی متر لوح محفوظ خدا در این جهان  و در عوالم نامرئی و جهان های متافیزیكی نمی رسیدند 
مدال هیوا قسیمی
نروژ
 ٠٨/١١/٢٠٠٩

Kurdish....

                                                                          لەوحی مەحفوز
ئەگەر بەقەدەر ئەستێرە کانی ئاسمانەکان، کامپییۆتەرەکانی مرۆڤەکان زۆر بن لە جیهان، هەر هەموویان کۆ کەیتەوە لە ڕووی گۆی زەمین و هەسارە دوورەکان،هەرگیز نابنە بە ئەندازەی بست و سانتێک لە لەوحی مەحفوزی یەزدان لە دوونیاگەلە شاراوەکان و لە گەردوون گەلە مێتا فیزییکییەکان
نۆروێژ،  مێداڵ هیوا قسیمی٠٨.١١.٢٠٠٩

Skulptur...پەیکەرNorwegian and Kurdish and Farsi

Mind for Rent...

Skulptur
Etter min død, kommer min sjel i himmelen til å se titalls av vakre skulpturer. Skulpturen til han på jorden som for å redde menneskeheten i den våkne verden i sju urettferdige land, har liddgjennom å smake hundretalls vitenskapelige og religiøse torturer.
Medaal Håp Ghasimy.
Norge
15.10.2009

مجسمه‌
 بعد از مرگم روح من از آسمان، ده ها مجسمه‌ افسون آمیز خواهد دید. روح من مجسمه‌ فردی را مشاهدە خواهد کرد  كه‌ در زمین برای نجات بشریت در جهان بیدار در هفت كشور ستمکار از طریق چشیدن مزه‌ صدها شكنجه‌ علمی و دینی رنج می برد
مدال هیوا قسیمی
نروژ
 ٠٩/١٠/٢٠٠٩

پەیکەر
پاشی مەرگم، بە ڕۆحم ، لە ئاسمانەوە ، بە دەیان پەیکەری ئەفسووناوی ئەبینم، پەیکەری ئەو کەسەی لە زەمینا ، لە کۆتایی قەڕنی بیست و دەستپێکی سەدساڵی بیست و یەکەم دا ، بۆ نەجاتی کۆمەڵگەی مرۆڤی دوونیای بەخەبەرهاتوو، لە حەوت وەڵاتی ستەمکاردا، تامی تاڵی بە سەدان ئەشکەنجەی عیلم و دینی ، پێکەوە چەشت

نۆروێژ،  مێداڵ هیوا قسیمی ١٥.١٠.٢٠٠٩

Multiverse... چەن گەردوونی یا فرە جیهانیNorwegian and Kurdish and Farsi

چیزهایی هست کە بە زبان نمیاد و باید سکوت کنیم

Den synlige jordplaneten og de usynlige verdener
Planeten jord observeres og påvirkes av de hemmelige himlene som har en mirakuløs kraft som er sterkere enn vitenskap og menneskets krefter. Slutten av vitenskap og tro i den klare natur verden, er begynnelsen på vitenskap og tro i usynlige og hemmelige verdener. Et hav av vitenskap og fornuft på jorden har ikke samme verdi som en dråpe av vitenskap og de overraskelse hendelsene i himlene...
Nitti års liv i en kropp på jorda tilsvarer ikke et halvt sekund av et sjels liv i en av himlene. På jorda eier kroppen sjelen, på himlene eier sjelen kroppen og i realiteten er det faktisk veldig vanskelig å forstå det. Å tro på det eller ikke er det samme …   
Medaal Håp Ghasimy.
Norge
01.11.2016

سیاره‌ زمین قابل رویت و جهان های نامرئی
سیاره‌ زمین تحت تاثیر و نظارت آسمان های پنهان است كه‌ دارای قدرتی معجزه‌ آسای فرای دانش و نیروی انسانی می باشد. پایان علم و اعتقاد در این جهان روشن طبیعی، آغاز علم و اعتقاد در جهان های نامرئی و پنهان و نا روشن است. اقیانوسی از علم و منط‌ق در زمین بە اندازە یک قطرە از علم و سورپرایز و رویدادهای شگفت انگیز در آسمانها نمی باشد

نود سال زندگی یک بدن در زمین مساوی با نیم ثانیە حیات یک روح در یکی از آسمانها نیست. در زمین بدن صاحب روح است و در آسمانها روح صاحب بدن می باشد و در حقیقت، فهم این واقعیت بسیار دشوار ,و داشتن اعتقاد یا عدم اعتقاد بە این یکسان است
مدال هیوا قسیمی
نروژ
 ٠١/١١/٢٠١٦

حەسارە ئاشکراکەی زەمین و دوونیاگەلە شاراوەکان
حەسارەی زەمین لە لایەن ئاسمانە نهێنییەکانەوە لە ژێر چاوەدێری و کاریگەری موعجیزە ئاسای سەرووی زانست و هێزی مرۆڤدایە.  کۆتایی زانست و باوەڕ لە دوونیای ڕوونی سرووشت دا، دەستپێکی عیلم و ئیمانە لە دوونیاگەلە ناڕوونە شاراوەکان دا. ئووقیانووسێک عیلم و حیکمەت لە زەمینا ناگاتە دڵۆپێک زانایی و سەر سووڕمان لە ئاسمانەکان دا.
٩٠ ساڵ ژیانی جەستەیەک لە دوونیا دا نابێتە نیو چرکەی ژیانی رۆحێک لە یەکەک لە ئاسمانەکان دا. لە زەمین جەستە خاوەنی ڕۆحە، لە ئاسمانەکان ڕۆح خاوەنی جەستەیە و لە ڕاستیدا تێگەیشتنی ئەم هەقیقەتەش گەلەک ئەستەمەو باوەڕکردنی و باوەڕ پێنەکردنی وەکوو یەکە
نۆروێژ،  مێداڵ هیوا قسیمی ٠١.١١.٢٠١٦

Jeg og Norge... من و نۆروێژ یان من و نەرڤیجNorwegian and Kurdish and Farsi

My way or the Highway..
« خواب خرد به بیداری هیولا می انجامد » فرانسیسکو گویا

Jeg og Norge
Tusen takk Norge. Du har vært sint som en klok far, fra Sokrates, Freud og Darwins til Marx, Apo og Einstein og du er rolig som en kjærlig mor. Fra Adam, Eva og Abraham til Malak Taus, Mohammed og Bahaullah. Da du har gitt meg ungdoms verdi og den sure og søte smaken av filosofisk ,vitenskap, politikk, religion og livets fornuft. Tusen takk Norge...
Medaal Håp Ghasimy.
Norge

27.10.2016

من و نروژ
بسیار متشکرم نروژ. شما مانند یک پدر دانای عصبانی، از سقراط، فروید و داروین تا مارکس، آپو و اینشتین و شما مانند یک مادر مهربانوی آرام، از آدم، حوا و ابراهیم تا ملک طاوس، محمد و بهاءاللە، ارزش جوانی و طعم تلخ و شیرین فلسفە، علم، سیاست، دین و عرفان و مفهوم حیات را بە من بخشیدی. بسیار متشکرم نروژ
مدال هیوا قسیمی

نروژ 

٢٧/١٠/٢٠١٦

من و نۆروێژ
زۆر سوپاس نۆروێژ، تۆ تووڕە وەکوو باوکێکی دانا ، لە سووقرات و فڕۆید و داروینەوە تا مارکس و ئاپۆو ئەنشتەین، تۆ ئەهوەن وەکوو دایکێکی دڵۆڤان، لە ئادەم و حەواو ئیبراهیمەوە تا مەلەک تاووس و محەمەد و بە ها ءا للە، نرخی گەنج و تامی تاڵ و شیرینی فەلسەفەو عیلم و سیاسەت و دین و عیرفانی ژیانت بە من چەشت، زۆر سوپاس نۆروێژ
نۆروێژ، مێداڵ هیوا قسیمی ٢٧.١٠.٢٠١٦  

ما یک اصلی در فیزیک داریم به اسم اصل پروانه ای یعنی دنیا مثل دومینو به هم وصله ,ممکنه حتی یک کلمه و یک رفتار بتونه با اثر پروانه ای کل دنیا رو به هم بریزه ...اصل پروانه ای میگه بال زدن یک پروانه ,یک سمت دنیا, میتونه باعث ایجاد طوفان در سمت دیگر دنیا بشه

Lev for deg selv... مەبە بە کەس ، بەس وەک خۆت بژیNorwegian and Kurdish

از چشم‌هایتان طوری استفاده کنید که گویی فردا دچار نابینایی خواهید شد
صداهای موسیقی، آواز پرنده و نغمه‌های پرشور ارکستر را بشنوید؛ چنان که گویی فردا دچار ناشنوایی خواهید شد
هر چیزی را که می‌خواهید لمس کنید، گویی که فردا حس لامسه خود را از دست خواهید داد
عطر گل ها را بو کنید و مزه غذاها را با هر لقمه بچشید، چنان که گویی فردا هرگز نمی‌توانید بو کنید یا هر چیزی را بچشید
از هر حس بیش‌ترین استفاده را ببرید
...سه روز برای دیدن
هلن کلر

Norwegian..

I sosialismens, humanismens og sekulæres navn overrekker jeg tre små dikt til alle de som kjemper i store Kurdistan, den norske befolkning og hele verden…


Lev for deg selv
Ikke vær som Shahen*, du dør av kreft
Ikke vær som Qazi*, du blir hengt
Ikke vær som Apo*, du blir fanget
Ikke vær som Ghandi*, du blir drept
Ikke vær som Jesus, du blir korsfestet
Ikke vær Gud, du vil ikke tåle det
Ikke bli til noen annen, vær deg selv
Ikke bli til noen annen, vær deg selv

11.09.2012 Norge
*Viser til Shahen av Iran som etter et år i eksil døde av kreft i 1980.
*Viser til den første presidenten i Kurdistan som ble hengt av iranere i 1947 i byen Mahabad.
*Viser til Apo, kurderens leder som sitter fanget i Imrali Tyrkia siden 1999, etter en internasjonal komplott.
*Viser til Indias leder i 1948, som ble skutt av en indisk morder.

11.09.2718

Medaal Håp Ghasimy Heval Cilwe Spi Hiwa

Kurdish....

بە ناوی سۆسیالیسم و هومانیسم و ئەندێشەی لاییکەوە،لێرەدا ئەم سێ شێعرو هەڵبەستە کورتەی خۆم لە ناخمە وە پێشکێش ئەکەم بە گشت کوردانی وەلاتپارێزی سەر تا سەری کوردستان و مرۆڤانی گەردوونپەروەری نۆروێژ و هەموو جیهان
وەک خۆت بژی
مەبە بە شا* بە سەرەتان ئەمری
مەبە بە قازی* لە سێدارە ئە دری
مەبە بە ئاپۆ* دیل ئە کری
مەبە بە گاندی* ئە کوژری
مەبە بە عیسا لە خاچ ئە دری
مەبە بە خوا تاقەت ناگری
مە بە بە کەس وەک خۆت بژی
مە بە بە کەس وەک خۆت بژی
١١.٠٩.٢٠١٢ نۆروێژ
*مەبەست ئاخرین شای ئێرانە کە لە ساڵی ١٩٨٠ ساڵێک پاشی ڕوخانی پاشایەتییەکەی لە تاراوگە بە هۆی نەخۆشی سەرەتانەوە،مرد
*مەبەست یەکەمین سەرۆک کۆماری کوردستانە کە ئێرانییەکان بە حوکمی ئیعدام لە ساڵی ١٩٤٧ لە شاری مەهاباد لە سێدارەیان دا
*مەبەست سەرۆکی گەلی کوردە کە بە کۆمپلۆیەکی نێودەوڵەتی لە ساڵی ١٩٩٩وە تا کوو ئێستە لە جەزیرەی ئیمرالی لە وەڵاتی تورکیە ئەسیر و دیلە
*مەبەست ڕێبەری گەلی هیندوستانە کە لە ساڵی ١٩٤٨ بە دەستی هیندویەکی قاتڵ بە گولولە کوژرا

مێداڵ هۆپ قسیمی هەڤاڵ جیلوە سپی هیوا

١١.٠٩.٢٧١٨

Hvem var jeg Hiwa? من کێ بووم؟هیوا؟Norwegian and Kurdish

راست گو کفر گو ، بهتر از آن است کە کلمە ایمان بر زبان رانی و دروغ گویی

Hvem var jeg Hiwa
Endret meg til høyre så venstre ble mer opplyst

Endret meg til venstre så høyre fikk mer fremgang
Endret meg til spedalsk så de rene fikk mer suksess
Endret meg til fattig så de rike ble rikere
Endret meg til ateist så de troende ble mer troende
Endret meg til galning så de friske fikk bedre helse
Endret meg til sprø så hjernene ble smartere... 
17.10.2009 Norge

Medaal Håp Heval Cilwe Spi Hiwa

من کێ بووم هیوا
خۆم کردە راست تا چە پە کان هوشیار تر بن
خۆم کردە چەپ تا راستە کان پێشرەو تر بن
خۆم کردە گڵاو تا پاکە کان پیرۆز تر بن
خۆم کردە هەژار تا زەنگینە کان دەوڵە مەند تر بن
خۆم کردە کافر تا باوە ڕدارەکان ئیماندار تر بن
خۆم کردە شێت تا ساخەکان تەندروست تر بن
خۆم کردە گەمژە تا مێشکە کان زانا تر بن

مێداڵ هۆپ قسیمی هەڤاڵ جیلوە سپی هیوا
١٧.١٠.٢٠٠٩
نۆروێژ

Himmel og jord...زەمین و ئاسمان Norwegian and Kurdish

چەپکێ گوڵ و چەپکێ نەرگیز ، مەرگتان نەبینم هەرگیز

Himmel og jord eller martyr og Kurdistan


I himmelen har martyrene skapt et Kurdistan, finere enn Europa...
På jorda vil de levende skape et Kurdistan, finere enn i himmelen...


Medaal Håp Ghasimy


25.07.2016 Norge

زەمین و ئاسمان یان شەهید و کوردستان
لە ئاسمان،شەهیدان کوردستانێکیان خولقاندووە لە ئە وروپا جووان تر
لە زەمینیشا،زیندووان کوردستانێک دائە مە زرێنن لە ئاسمان خۆشتر

مێداڵ هیوا قسیمی٢٥.٠٧.٢٠١٦نۆروێژ

 

 

هەزاران درود و سڵاو و رێز وحورمەت و ئەدەب و خۆشەویستی

Diako MedaL Hiwa Ghasimy

The Kurds: Everything You Need to Know...English

ll belila ll: <<(03/18/21 3:56 AM EDT)>> سال نو می شود، زمین نفسی دوباره می کشد، برگ ها به رنگ در می آیند و گل ها لبخند می زنند
پرنده های خسته بر می گردند و در این رویش سبز دوباره... من... تو... ما... کجا ایستاده ایم
سهم ما چیست؟ نقش ما چیست؟ پیوند ما در دوباره شدن با کیست؟
زمین سلامت می کند و ابرها درودتان سال نو مبارک

Persian Poem... شعر فارسی...Farsi

با نام خدا و یزدان یک شعر و یک بیان تقدیم بە ملل ایران و کردستان و جهان...مدال هیوا٢٣.١٢.٢٠١٦
با درود و احترام من یک نکتەی کوتاه رو خدمتتون عرض می کنم و اون اینکە جبر زمان و تاریخ تا بە امروز ثابت کردە کە شاه و شیخ دو روی یک سکە هستند و چون ایران یک کشور چند ملیتی هستش هیچکدوم از احزاب لائیک و دمکراتیک ایران سراسری و برای همەی ملیت ها نیستند ، هر ملتی هر ملیتی حزب ملی و سرزمینی ی خودش رو دارە ، همونطوری کە حزب مشروطە و سازمان مجاهدین خلق متعلق بە ملت فارس هستند ، حزب کوملە و حزب دمکرات کوردستان هم متعلق بە ملت کوردستان هستند، و سایر ملیت ها و ملت های ساکن ایران هم احزاب ملی و جغرافیایی و تاریخی و فرهنگی ی خودشون رو دارند... مێداڵ هیوا قەسیمی ١٨.٠١.٢٠٢٠

Helly Luv - Revolution...Kurdish

پەشمەک
پرسی ژن یان پرسی پیاوسالاری؟
ڤینۆس فایەق
هەر لە سەرەتاوە هەتا ئێستا ناونیشانەکانی «پرسی ژن» «کێشەی ژن» بەهەڵە بەکارهاتوون، رەنگیشە بۆ زاڵکردنی پێناسەی «ژنبوون» بەسەر «ئادەمیزادبوون»دا بە ئاگاییەوە ئەو تێرمانە چەسپێنرابن
لە راستیدا پرسێک نییە بەناوی پرسی ژنەوە، بەڵکو پرسێک هەیە ناوی «پیاوسالاری»ە بە پشتبەستن بە دین و دابونەریت، تەرکیزی لەسەر بێبەهاکردنی ئینسانییەتی ژن و لە قاڵبدانیەتی لەناو پێناسەی ژنبووندا
پیاوسالاری میراتییەکی کەلتووریی کۆمەڵایەتییە بۆ هەردوو رەگەز و خزاوەتە ناو خیتاب و بیرکردنەوەشەوە، گرفتیش ئەوەیە بیرکردنەوەی ژن لەناو «بیرکردنەوە بەکۆمەڵەکەدا» لەغو بۆتەوە و باوەڕی بە پەروەردەکەی هێناوە و بەرهەمیشی دەهێنێتەوە، ئیتر چۆن پیاو هەن فیمینیستن، ژنیش هەن پیاوسالارن و هەندێجاریش تەنزیریشی بۆ دەکەن
ئەو پەروەردە نەریتی و دینییە کە ئەوەندە خەتەرناکە، وای لە ژن کردووە لە قووڵایی ئەقڵیدا باوەڕی بەوە هێناوە کە پلەیەک لە خوار پیاوەوەیە، متمانەی بەخۆی پێنەهێشتووە و بەخشیویەتییە پیاو لە ژیانیدا بۆ ئەوەی بەڕێوەی بەرێت و ئاڕاستەی بکات
پێش هەموو شتێک پێویستە ژن لەگەڵ خۆی ئاشت بێتەوە، وەکو ئادەمیزاد بەخۆی ئاشنابێتەوە و خۆی پێناسەی خۆی بکاتەوە، ئەمەش پێویستی بە هەڵوەشاندنەوەی هۆشیاریی بەکۆمەڵ و بیناکردنی کەلتوورێکی تر و تێگەیشتنێکی ترە لە دەرەوەی دینە لە چەمکی «ئینسانبوون»، چونکە هەموو خوێندنەوەکان بۆ هەموو مێژووی دینەکان، دەیسەلمێنن هیچ دینێک نەیتوانیوە ئینسانیەتی ژن یەکسان بە ئینسانیەتی پیاو لەناو دەقەکانیدا بسەلمێنێ
لە کۆمەڵگەی ئێمەدا هەمووان لەناو یەک بازنەدا ناژین، بەڵکو لە ئەقڵی پشتەوەی بەکۆمەڵدا پەیوەندییەکی هەرەمی ژن و پیاوی بەیەکەوە بەستۆتەوە. ئاخر هەرگیز ئەوە هاوژیانی نییە لەژێر یەک بنمیچدا دوو بوونەوەر بژین هەمان پلەی ئادەمیزادبوونیان نەبێت. لەو کۆمەڵگەیانەدا کە بەناوی دین و کەلتورەوە بانگەشە بۆ گرێدراویی خێزان و پێکەوەژیان دەکەن، پیاو لە دونیایەک و ژن لە دونیایەکی تر دەژی، کوڕ پەروەردەیەک و کچ پەروەردەیەکیتر وەردەگرێ. سیمۆن دۆبۆڤوار دەڵێ: «ژن کە لە دایک دەبێت ئادەمیزادە، بەڵام بە پەروەردە دەیکەن بە ژن» بەزۆر لەدەسەڵاتی دەخەن و «ژنایەتی» دەبێتە پێناسەیەکی جیاواز لە پێناسەی «ئینسانبوون»
لەم نێوەندەدا پرسی ژن لە کۆمەڵگەدا بە درێژایی مێژوو لە سیاقی چەمکی «دەسەڵات»دا خوێندنەوەی بۆ کراوە، ژن بە ژێردەستە و پیاو بە باڵادەست پێناسەکراوە، هەموو تەرکیزی ژن لەسەر وەرگرتنەوەی «دەسەڵات»ە لە پیاو. لە کاتێکدا ژن پێویستی بە دەسەڵات نییە، پێویستی بەوەیە لە سیاقە ئینسانییەکەدا پێناسە بکرێتەوە، بەڵکو فەلسەفەی تێڕوانینی کۆمەڵگە گرفتەکەیە. نەک تەنها بواری «ژنان» بەڵکو لە کۆمەڵگەی ئێمەدا چەمکی «دەسەڵات» تەواوی بوارەکانی تری کۆمەڵگەی وێران کردوە. لە کۆمەڵگەکانی ئێمە و هاوشێوەکانماندا یەک بازنەی ئینسانی نییە بۆ پێکەوەژیانی تەواوی کۆمەڵگە بەبێ جیاوازی، بەڵکو بەپێی هەرەمەکانی دەسەڵات کۆمەڵگە بەسەر چەندین بازنەدا دابەشبووە، لەناو ئەم بازنانەشدا هەمیشە ژنان کەوتوونەتە بازنەیەکی ترەوە جیا لەوانەی پیاوی تێدایە
هەموو هەوڵێک بۆ گۆڕینی کۆمەڵگە و هەڵتەکاندنی کەلتوور و بیروباوەڕە دواکەوتووەکان لە دەرەوەی یان دوور لە پەیوەندییە ئاڵۆزەکەی نێوان ژن و پیاو سەرکەوتوو نابێت، ئەگەر بە هەردووکیان نەکرێت، کەواتە مەسەلەکە لێرەدا گۆڕینێکە لە چاکردنی پەیوەندی نێوان ژن و پیاوەوە سەرچاوە دەگرێ. بەو مانایەی بۆ ئەوەی دەستبکەین بە گۆڕینی کۆمەڵگە دەبێت پەیوەندی نێوان ژن و پیاو ئینسانییانە بینابکرێتەوە
ئێمە ئێستا پێویستمان بە پەروەردەیەکی ترە، هیچ لینکێکی نە بە فێمینیستییەوە، نە بە دینەوە نەبێت، چەند دین ژن لە ئینسانییەت دەخات، فێمێنیستەکان زیاتر ژن دەکەنەوە بە ژن و لە پێناسە ئینسانیەکەی دووردەخەنەوە. پێویستمان بە پەروەردەیەکی بێلایەنە کچ بە ئادەمیزاد پێناسە بکات، نەک بە مێینیە
دواجار لەناو ئەوەی کە دەڵێن هەموو پیاوێک شتێکی لە مێینە تیایە و هەموو ژنێکیش شتێکی لە نێرینە تیایە، دەبێت هۆشیاریی ئینسانی بێتەسەرەوە

AvaNa and MedaaL on Clubhouse..

We must become so alone, so utterly alone, that we withdraw into our innermost self. It is a way of bitter suffering. But then our solitude is overcome, we are no longer alone, for we find that our innermost self is the spirit, that it is God, the indivisible. And suddenly we find ourselves in the midst of the world, yet undisturbed by its multiplicity, for our innermost soul we know ourselves to be one with all being..
Hermann Hesse
دەبێت تەنھا بین، تەواو تەنھا، ھەتا ئەچینە ناو قووڵایی خۆمانەوە، ئەوە رێگایەکە بۆ چەشتنی نەھامەتی.. ئیتر ئەتوانین زاڵ بین بەسەڕ تەنھاییماندا.. ئێتڕ تەنھا نابین، چونکە ئەوەی لە قووڵاییدا ئەیدۆزینەوە رۆحە. ئەوە خودایە. کە قابیلی بەشبوون نیە.. لەپڕ خۆمان لەناو تەواوی جیھاندا دەبینینەوە، بەڵام لە جیاوازیەکانی بێزار نابین.. چونکە بۆ ئەو رۆحەی ناو قووڵاییمان، دەزانین ببین بە یەکێک لەناو ھەموو بوونەوەرەکاندا
ھێرمان ھیسە

Hani-Democracy... Kurdish

هەتا چەند دەیە لەمەوبەر رەگەز پەرستی بە شتێکی خراپ دانەدەندرا و تەنانەت لە رووی زانستییەوەش زانایانی بیۆلۆژی بەڵگەیان بۆ دەهێنایەوە کە مرۆڤ تا سپیتر بێ تێگەیشتوترە. ئەو رووداوانە و ئەو تاوانانەی بە هۆی رەگەزپەرستییەوە هاتنە ئاراوە بوونە هۆی ئەوەی کە رەگەز پەرستی بە شتێکی خراپ ناوزەد بکرێ، بەڵام رەگەز پەرستی لەناو نەچوو، هەر وەکوو خۆی مایەوە، تەنیا خۆی گواستەوە بۆ شێوازێکی دیکە، واتە "کولتوور پەرستی"
هەرچەندە لە رووی زانستییەوە مرۆڤەکان هەمووی یەک رەگەزن، واتە رەگەزی مرۆڤ، بەڵام بیرۆکەی رەگەزپەرستی و رەگەز پەرستەکان هەموو خەڵکیان لە نێوان خۆیان و ئەوانیتردا دابەش دەکرد. بۆ نموونە، دەیانگوت : "رەگەزی ئێمە باشترە لە هی ئەوانیتر، خوێنی ئێمە پاکترە لە هی ئەوانیتر، نابێ رێگە بدەین خوێنی ئەوانیتر تێکەڵ بە خوێنی ئێمە بێ و رەگەزی ئێمە لە ناو ببا
کولتوور پەرستی ئەمڕۆش بە هەمان شێوەیە. بۆ نموونە دەڵێن : "کولتووری ئێمە باشترە لە هی ئەوانیتر، کولتوری ئێمە پاکترە لە هی ئەوانیتر، نابێ رێگە بدەین کولتووری ئەوانیتر تێکەڵ بە کولتووری ئێمە بێ و کولتووری ئێمە لە ناو ببا"
هەموو ئەو رستانەمان رۆژانە گوێ لێ دەبێ

Medere... کوردەکان باشتر بناسن... کوردها را بهتر بشناسید

سروشت شتێکی سەیر و جێی تێڕامانە
پشیلەیەک بە بێ زمانی هونەری سەرنج ڕاکێشان دەزانێت. سەرەڕای ئەوەی بە پێچەوانەی مەیلی خۆی لە چوارچێوەی ماڵدا دەژیت، بەو حاڵەش هەوڵی ئەوەیە ئازادانە بژیت. خۆزگە هەرشتێک لە جێی خۆی بوایە و ئاژەڵ و مرۆڤ ئازاد بوایەن

كردها را بهتر بشناسيد   آيا ميدانستيد دياكو و امپراطوري كوردها اولین و قوی ترین امپراطوری ایران کنونی بوده؟ آیا میدانستید زبان پهلوی همان کوردیست؟ آیا میدانستید اسم مازندران یعنی دره هاي بزرگ اسمی کوردیست؟ آيا ميدانستيد سه گره شال مردان كورد به نشانه سه پند زردشت بوده؟ آيا ميدانستيد زبان اوستا كوردي بوده؟ آیا میدانستید آذربایجان آگرپاریزان یعنی نگهبان آتش لقب کوردها زردشتی آن منطقه بوده؟ آیا میدانستید خوزستان اسم قدیمیش سوزیان یعنی محل احساس یک اسم کوردی بوده؟ آیا میدانستید البرز يا برز که عربها بهش ال دادن یعنی بلند یک اسم کوردی بوده؟ آیا میدانستید دماوند محل قشلاق عشایر کورد بوده و ریشه نامش دوماوند در گویش کوردی لکی یعنی عقب وند (محل قشلاق)؟ آیا میدانستید جزیره لاوان یک اسم کوردیه یعنی جزیزه جوانان؟ آیا میدانستید اسم اصلی قزوین کژین بوده بخاطر لهجه ترکها به قزوین تغییر کرده و کوردیست یعنی دخترانه ؟ آیا میدانستید تبریز اسم اصلیش تاوریژ بوده یعنی پایین امدن تب یک اسم کوردی بوده ؟ آیا میدانستید اصفهان اسم اصلیش اسپدان به کوردی یعنی محل نگهداری اسبها که اسم کوردی بوده ؟ آیا میدانستید شهر خوی یک اسم کوردیست به معنای نمک؟ آيا ميدانستيد خراسان يعني بالا آمدن خورشيد يك كلمه كورديست؟ آيا ميدانستيد خدا در تورات در اشعيا ١٣كوردها را ارتش من خطاب ميكند? آيا ميدانستيد شهر سقز به ساكز تغيير كرد و پايتخت سكاها بود؟ آيا ميدانستيد ساسانيان كورد بودند و پايتختشان در كرمانشاه بود ؟ آيا ميدانستيد هلاكو خان فقط از كوردها شكست خورد؟ آيا ميدانستيد نادر شاه افشار از كوردهاي كرمانج خراسان بود؟ آيا ميدانستيد ابو مسلم خراساني از كوردهاي كرمانج خراسان بود؟ آيا ميدانستيد كورش يا كورشا به كوردي يعني پسر شاه ؟ آيا ميدانستيد كريم خان زند از کوردهای لک بود. آيا ميدانستيد حضرت نوح بعد از طوفان معروف نوح کشتی اش درکردستان به خشکی نشست ؟ (کوه آرارات در کردستان شمالی / موسوم به کردستان ترکیه ) آيا ميدانستيد 250كورد در سازمان ناسا حضور دارند؟ آيا ميدانستيد مظفر پرتوماه از فيزيك دانان هسته ايي و عضو سازمان ناسا كورد بود؟ آيا ميدانيد روسها و انگليسيها فقط از كوردها شكست خوردن آ ن هم توسط سنجر خان؟ آيا ميدانستيد فقط كوردها توانسته اند بر داعش و داعشيان پیروز شوند؟ آيا ميدانستيد تنها ملتي كه هنوز زبان و لباس و فرهنگ جندين هزار ساله اش را حفظ كرده است كوردها هستند؟ آيا ميدانستيد اعراب به هرجا اسلام بردند زبانشان با زبان مردم منطقه بومی نفوذ کرد و فرهنگشان گسترش یافت. بعد از اسلام لباس خیلی از اقوام مسلمان شده نابود و فرهنگشان فراموش شد ولی عربها نتوانستند بر فرهنگ كوردها نفوذ کنند نه در زبان نه در لباس و نه فرهنگ آيا ميدانستيد اعراب به دلیل اینکه هرگز نتوانسته اند بر كورد ها چیره شوند به آنها لقب جنيان به دليل سريع بودن و پنهان بودن از ديد نهادند؟ آيا ميدانستيد اسم بغداد كورديه به معني باغچه عدالت؟ آيا ميدانيد در جهان فقط كوردها قادرند در صورت یاد گرفتن زبانهاي ديگررا بدون لهجه صحبت كنند؟ آیا میدانستید اولین زن تاریخ نویس جهان یک زن کورد مستوره اردلان بود؟؟ آیا میدانستید بین 30تا 40% خاک ترکیه را کردها تشکیل میدهند و 15% خاک سوریه و 5 استان خاک ایران !؟ آیا میدانستید در کشور اسراییل بیش ۲٥۰هزار کورد وجود دارد ؟؟ آیا میدانستید جمعیت کل کردهای جهان به شصت میلیون نفر میرسد با حاحتساب کردهای ایران /ارمنستان /عراق/ترکیه/سوریه/اسراییل /مصر / لبنان و کردهای مهاجر ومقیم کشورهای اروپایی و آمریکا آیا میدانستید کوردها اولین کسانی هستند که در دنیا در صفوف ارتش چریکها وجنگجویان بیشترین دختر و زن را در خود جای داده اند حتی به مراتب بیشتر ارتشیان زن ایالات متحده آیا میدانستید فاصله ی شهر موصل عراق با اربیل و دهوک (شهرهای کردستان عراق) به اندازه فاصله کرج تا تهران است ؟ وشهر موصل و تکریت با حدود 5میلیون نفر جمعیت بدست داعش سقوط کرد ولی اربیل با دو میلیون نفر جمعیت همچنان در حال سپری کردن روزهای عادی زندگی است ای مردم کورد اگر به تاریخ هزاران ساله و غرور آفرین خود افتخار میکنید این متن پراز شکوه را منتشر کنید تا همه بدانند این کوردها نیستند که سر میبرند بلکه حسودان و غرض ورزان هستند که با پنهان کردن تاریخ و راه انداختن احساسات کورد هراسی سر مردم را شیره میمالند و میخواهند کوردهای سرافراز را منزوی کنند

خودا ، خدا ، الڵە ... God , Gud , Gott, Jumala

دوو ھەست ،دوو بزوێنەر،دوو بکەر،لە ناخی مرۆڤ داھەیە،یەکێکیان مرۆڤ ھاندەدات بۆ کاری چاکە ،ئەوی تریان مرۆڤ ھاندەدات بۆ کاری خراپە
ھەردووکیان لەھەر ئاینێک بە ناوێک ھاتوە،ئەھورا مەزدا و ئەھریمەن،خوداو شەیتان و... ئێستە ویجدان و ئەخلاق و عیلم و زانستی سەردەم کە بریتییە لە یاساکانی مۆدێرنی لائیسیتەو سێکولاریسم و مافە گەردوونیەکانی مڕۆڤ و ئاژەڵ و سروشت و ئازادی و دادپەروەری و سەربەخۆیی و کۆماریەت و ئاوەدانی و گەشە و ئامانج سالاری و هەدەفمەند بوون و خۆشبەختی تاک و گەل و پیرۆزی وەڵات و نیشتمان و جیهان و هەموو گەردوونگەلە دیارو شاراوەکان بڕیار لە چاک بوون یان خراپ بوونی کەس یان کەسانەک و کشوەر یان وەڵاتانەک ئەدەن
ئەم دوو ھەستە ھەر کات لە ململانێ دان لە ناخی ھەرکەسێک ،ھەرکامەیان بەسەر بکەوێت ،ئەوە مرۆڤەکە سروشتی ئەو هێزە روناکە و یان ئەو هێزە تاریکە وەردەگرێت
ئەوە بە ڕای من پێناسەی خوداو دژە خودای هزرو فکر و رامان و رۆح و دەروونی هەر تاکێکە کە لە وتاروکردارا خۆی ئەنوێنەت و یان پێناسەی خێر و شەڕە لە هەموو بوارەکان و لە هەموو ئاستەکان دا تا هەر چەندە ئەرێنی وبونیاد نەر یان روخێنەرو وێرانکەر بێت...مێداڵ هیوا قەسیمی15.01.2720

Best Of Star Academy 05 - Che Guevara...

Ernesto Che Guevara (1928-1967) şoreşgerekî arjentînî yê navdar e..
Che Guevara, di sala 1928'an de li bajarê Arjentînê Rosarioyê ji dayîk bû. Bi eslê xwe ji spanî, baskî û îrlendî ye. Di sala 1953'an de li Buenos Airesê, bû bijîşk. Che, bi tevgerên çep ên şoreşger ên li welatên Amerîkaya Latînî ji nêz ve eleqedar dibû. Dûre, dema ku çû Meksîkê Fidel Castro naskir. Ew bi tevî Castro, li dijî rêvebiriya dîktator Batîsta, tevlî têkoşîna Rizgariya Kûbayê bû. Salên dirêj di nava şerê gerîlla de cîh girt. Piştî rizgarbûna Kûbayê weke Wezîrê Sanayiyê hate wezîfedarkirin. Lê wî ev wezîfe qebûl nekir û ji bo rizgarkirina gelên din ên bindest berê xwe da çiyayên Bolîvya yê...
Li Bolîvyayê leşkerên Barrientos şeva 7’ê cotmeha 1967an Che li nêzî li Higuerasê asê dikin. Ji lingê xwe birîneke giran girt û wî di zîndaneke Hiegurasê de hepis kirin. Che, li hemberî ti kesî serî netewand. Gotinên dawî yên Che, bi qasî ku bikeve lîteratura dîrokê ya cîhanê bi wate bûn. "Mirina li ser pêyan ji jiyana li ser çogan çêtir e"[çavkanî pêwîst e]. Roja 9 cotmeha 1967an, saet 13:10an de bi fermana Dewletê Yekbûyî yê Amerîkayê û servîsa îstîxbarata wê û bi erêkirina serokkomarê Bolîvyayê Rene Barientos, ji aliyê Mario Tuzan ku yek ji mêrkûjê kirêgirtî yên Barrientos bû, bi neh guleyan can da[çavkanî pêwîst e..
Piştî kuştina Che, Rêvebiriya Bolîvyayê bi biryareke wiha poşman dibe, ji ber ku Che, êdî bibû efsane. Ew bibû efsaneya şoreşgeriyê û îlhama rihê têkoşeriyê. Dujminên wî difikirîn ku eger sax bimaya, dibe ku bandora wî ew çend li cîhanê belav nebûya...
Wisa jî -ji SNCCyê Juius Lester, daxûyaniyeke pir balkêş dide derbarê mirina Che de. Ew wiha dibêje: "Mirina Che, ne girînge, ya girîng ewe ku mirovekî wisa jiya ye. Ji bo tunekirina Che, divê hûn me hemû xelkên xîzan tune bikin; ev yek jî bê îmkane."[çavkanî pêwîst e
Bi yek gotinê, ew xewna şevan ya zordar û mêtingeran bû û hîn jî wisa ye. Ew bi kesayetiyeke xwe ya bi utopya dagirtî, bi azwerî û xwestika têkoşînê û alîgiriya neteweyên bindest, di nava dilê herkesî de cîh girt...
Piştî 35 salan jî ew hîn ciwanekî 39 salî ye di dilê hemû mirovatiyê de ye. Ya girîng jî, meşa mirovên ku bi vê felsefeyê dimeşin, berdewam dike. Di gotineke xwe de serok Apo wiha digot, "Heta ku mirovatî berdewam bike wê meşa mirovê ber bi kamilbûn û gîhîştinê ve jî berdewam bike"... Di felsefeya Che de jiyaneke tijî û dagirtî heye. Ew dibêje, divê jiyana mirovan hertim bi têkoşînê derbas bibe. Ew bi romantîzma şoreşgerî dijî û dixwaze ku tim mirov ji bo rastiyê têkoşînê bike. Rastî li kû be mirov li wir be...

...رۆحی کتێب بژی کچی ژیر و بیرمەند

دوستان عزیز ، بە نظر من در قرن بیست و یکم ، خوب است کە انسان معاصر فراتر از دین یا کفر بیندیشد و بە جای تفسیر جهان در صدد تغییر جهان بر آید ،تاریخ چهاردە میلیارد سال و پیشترش را عمر محدود انسان قادر بە واکاوی نیست و انسان حادث از درک قدیم عاجز است ، ادیان و علوم و فلسفە بایستی بە روز شوند و ملاک خود انسان باشد ، منظورم این است کە خدمت یا خیانت تحت هر عنوانی و یا بە هر اسمی فقط بە نام خود انسان تعبیر شود کە سعی در اثبات یا رد پروردگار راه بە جایی نمی برد...هر دینی از هندویی بگیریم تا بودایی تا ادیان ابراهیمی کەبعد از دیانت اسلام اکنون بە آیین بهائی رسیدە است و هر علم یا فلسفەای کە بە ریلکسی و خوشبختیە نسبیە اهل عالم و ملل دنیا بینجامد نیکو است وعدم نقض حقوق بشر مستلزم مسئولیت و پیشرفت هر فرد و جامعەای محتاج خرد و مهر است ، چرا کە هموارە افراط و تفریط در پندار یا گفتار و کردار افراد یا کشور ها همیشە موجبات شوربختی و نا امیدی را فراهم کردە و اکنون زمانیست کە حق است ناچارا و جبرا همەی آتە ایست و آگنستیک و دینداران ، چە خدا ناباور و چە خدا باور ، همسان اکسیژن بە انسانیت و معنا بخشیە بە زندگی گرایش پیدا کنند...هیوا مدال قەسیمی

O min Gud... ئەی خوای مەزن ...Kurdish and Farsi...

مغز من صرفا یک دریافت کننده است... در هستی منبعی برای آگاهی، قدرت و الهام وجود دارد. من هنوز نتوانسته ام به این منبع نفوذ کنم.. اما می دانم وجود دارد
نیکولا تسلا
نیچە: سرنوشت من این است کە نخستین انسان شریف باشم سخت بیمناکم کە روزی مرا مقدس بنامند
علم گهواره, دین گوره, فکر کن چرا اینجورە...مدال هیوا قسیمی
احترام بە خود احترامە بە دیگران است، درجنگ با اژدها مانند اژدها نشو...کشیش سعید عابدینی
من یکی از جملات نیچه را همواره دوست داشته‌ام و در زمینه‌های بسیار متفاوتی آن را بطور اسرارآمیزی درست یافته‌ام. در این زمینه نیچه می‌گوید: "اولین و آخرین مسیحی دو هزار سال پیش، روی صلیب مُرد
اسکاندیناوی کجاست
اسکاندیناوی یک شهری یه که مال هیچ کشوری نیست
Ikke la fossiler styre, Invester i fremtiden..Bææ, bæ æ, bærekraft, nei, for noe tull, he he...
!..اثر انگشت خدا در همە جا
ئەل لە زینە وەل لەزینە، چیرۆکی کورد، مەم مو زینە
‏زشت ترین کار سیاست این است که میتواند احمق ترین آدم ها را به عنوان خردمند و دانشمند به مردم تحمیل کند
دالای لاما
Eternal Wars..
انسان یک حیوان سیاسی است - هر شخصی که در جامعه زندگی میکند چه بخواهد و چه نخواهد سیاسی است
در خواب و رویا گفتم خدا وجود دارد من را با گلولە بە قتل رساندند و در بیداری می گویم خدا وجود ندارد و نقشەی ترور من را در سر دارند
جهان ست شادان به پندار نيك/ ز پندار نيك ست گفتار نيك...چو پندار و گفتار تو نيك شد / نيايد ز تو؛ غير كردار نيك
ژیان هەنگوین بوو، مردن ژاری مار، هەنگە ژاڵە راوی نام، تا ناو کونی رەشی مار.. مێداڵ هیوا قەسیمی
ما کوردستانیها مثل مکزیکیها از خدا دوریم ولی به آمریکا نزدیکیم...مدال

 

ئەی خودای مەزن

بە یەهودی دوو چاو بۆ بینینی مەسیح
بە مەسیحی دوو چاو بۆ بینینی محەمەد
بە موسوڵمان دوو چاو بۆ بینینی بەهاءاللە
بە منیش دوو چاو بۆ بینینی خۆت و ئاییندە ببەخشە

نۆروێژ ١٨.٠١.٢٠١٧ مێداڵ هیوا قسیمی

ای خدای بزرگ

بە یهودی دو چشم برای دیدن مسیح
بە مسیحی دو چشم برای دیدن محمد
بە مسلمان دو چشم برای دیدن بهاءاللە
بە من هم دو چشم برای دیدن خودت و آیندە ببخش

نروژ ١٨.٠١.٢٠١٧ مێداڵ  هیوا قسیمی

انسان بايد عاشق نور باشد از هر مطلعی طالع شود ، عاشق گل باشد از هر خاکی برويد ، طالب حقيقت باشد از هر مصدری ظاهر شود. تعلّق به فانوس دوست داشتن نور نيست، علاقه بخاک لطفی ندارد امّا تمتّع از گل سرخ که از خاک روئيده است ارزش دارد. علاقه بدرخت نفعی ندارد چشيدن ميوه سود ميبخشد. انسان بايد از ميوه‌های لذيذ از هر درختی ظاهر يا در هر جا يافت شود استفاده کند، کلمهء حقيقت از هر زبانی خارج شود بايد مورد قبول قرار گيرد، حقايق مطلقه در هر کتابی باشد بايد پذيرفته شود. اگر ما متعصّب باشيم اين تعصّب باعث محروميّت و جهالت است . جنگ و نزاع ميان اديان و ملل و اجناس منبعث از سوء تفاهم است اگر ما دربارهء اديان تحقيق کنيم تا مبادی مکنونه در اصول اساسی آنها را کشف نمائيم ملتفت خواهيم شد که همه توافق دارند زيرا حقايق اصليّهء آنها يکی است و متعدّد نيست. باين وسيله است که اهل اديان در دنيا ميتوانند بنقطهء وحدت برسند 

...بەهەشت کتێبخانەیەو من ئۆرگاسم ئەبم بە کتێب

لە هەر کوێ یەکی ئەم گەردونەدا ، ژینی مرۆڤ لێوانلێوە لە نەزانی و ئازار و شکست هێنان و هەروەها ژیانی مرۆڤ لە دونیا دا ئاوێتەی ئەو پەڕی زانایی و چێژ و سەرکەوتنە...گرینگترین هۆکاری موعجیزە ئاسای مانەوەو بەقای ئینسانییەت لە هەموو گەردوونە دییار و شاراوەکاندا ،زەخیرەی ئومێد و پەرەدان بە شادی و باوەڕی بێ پسانەوەی ئینسان بە خەبات و بەرخۆدان و تێکۆشانی خودی مرۆڤ بۆ خۆیەتی کە بەم جۆرەش بەهاو شکۆمەندی و تەقەدوسی گشت مەخلوقات، شیاو شایەنی خوا بۆ خۆیەتی ، ئەو خوایەی کەئەونەی بە مێشک و رۆح و زمانی مرۆڤ قەد ئەدا ، گەورەترین و نورانی ترین و عەزیم ترینە

Er vi alene på jord kloden? ئایا ئێمە ، لەم دنیایەدا بە تەنیاین؟

MAN IS EITHER
YOUR BROTHER
IN FAITH OR
YOUR EQUAL
IN HUMANITY...Ali Ibn Abi Talib
مردمان یا برادران تو در دین و آئینت هستند یا همانندت در آفرینش

   ﺁﯾﺎ ﺩﺭ ﻋﺎﻟﻢ ﻭﺟﻮﺩ ﺗﻨﻬﺎ ﻫﺴﺘﯿﻢ؟
ﺟﻤﺎﻝ ﻣﺒﺎﺭﮎ ﻣﯿﻔﺮﻣﺎﯾﻨﺪ، "ﻟﮑﻞّ ﺛﻮﺍﺑﺖ ﺳﻴّﺎﺭﺍﺕ ﻭ ﻟﮑﻞّ ﺳﻴّﺎﺭﺓ ﺧﻠﻖ
ﻋﺠﺰ ﻋﻦ ﺍﺣﺼﺎﺋﻪ ﺍﻟﻤﺤﺼﻮﻥ ". ‏( ﻣﺎﺋﺪﻩ ﺁﺳﻤﺎﻧﯽ، ﺝ 8 ، ﺹ 191 ‏)
‏[ ﻣﻀﻤﻮﻥ : ﺑﺮ ﻫﺮ ﯾﮏ ﺍﺯ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪﻫﺎﯼ ﻋﺎﻟﻢ ﺳﯿّﺎﺭﺍﺗﯽ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﺭ ﻫﺮ
ﺳﯿّﺎﺭﻩﺍﯼ ﺧﻠﻘﯽ ﮐﻪ ﺷﻤﺎﺭﻧﺪﮔﺎﻥ ﺍﺯ ﺷﻤﺎﺭﺵ ﺁﻧﻬﺎ ﻋﺎﺟﺰﻧﺪ . ‏]
ﺣﻀﺮﺕ ﻋﺒﺪﺍﻟﺒﻬﺎﺀ ﻣﯽﻓﺮﻣﺎﯾﻨﺪ، "ﺍِﻋﻠَﻢ ﺃﻥّ ﻓﯽ ﺻﺮﯾﺢِ ﺍﻟﻘﺮﺁﻥ ﺇﻥّ ﺍﻟﻠﻪ
ﺑﯿّﻦ ﺑﯿﺎﻧﺎً ﺷﺎﻓﯿﺎً ﮐﺎﻓﯿﺎً ﺗﻠﺘﺬُّ ﻣِﻨﻪُ ﺍﻵﺫﺍﻥ ﻭ ﻗﺎﻝ ‏« ﺇﻥّ ﻓﯽ ﺧﻠﻖ ﺍﻟﺴّﻤﻮﺍﺕ
ﻭ ﺍﻷﺭﺽ ﻭ ﻣﺎ ﺑﺚّ ﻓﯿﻬﻤﺎ ﺩﺍﺑّﺔ ‏». ﻓَﺼَﺮَّﺡ ﺑﺄﻥّ ﻓِﯽ ﺍﻟﺴّﻤﺂﺀ ﻭ ﺍﻷﺭﺽ
ﮐﻠَﯿﻬﻤﺎ ﻣﻮﺟﻮﺩﺍﺕٌ ﻣﺘﺤﺮّﮐﺔٌ ﺑﺎﻹﺭﺍﺩﺓ ﻭ ﻻ ﺷﮏّ ﻭ ﻻ ﺷُﺒﻬﺔ ﺃﻥّ ﮐﻞّ
ﻣﻮﺟﻮﺩ ﻣﺘﺤﺮّﮎ ﺑﺎﻻِﺭﺍﺩﺓ ﺃﻣﺎ ﯾﮑﻮﻥ ﻣِﻦ ﺫﻭﯼ ﺍﻟﺤﯿﺎﺓ ﺍﻟﺤﯿﻮﺍﻧﯿّﺔ ﺃﻡ ﻣِﻦ
ﺫﻭﯼ ﺍﻟﺤﻘﺎﺋﻖ ﺍﻹﻧﺴﺎﻧﯿّﺔ ". ‏( ﻣﮑﺎﺗﯿﺐ ﻋﺒﺪﺍﻟﺒﻬﺎﺀ، ﺝ 1 ، ﺹ 119 ‏)
‏[ ﻣﻀﻤﻮﻥ : ﺑﺪﺍﻥ ﮐﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺩﺭ ﻗﺮﺁﻥ ﺻﺮﯾﺤﺎً ﺑﯿﺎﻥ ﺷﺎﻓﯽ ﮐﺎﻓﯽ
ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﮐﻪ ﮔﻮﺷﻬﺎ ﺍﺯ ﺷﻨﯿﺪﻥ ﺁﻥ ﻟﺬّﺕ ﻣﯽﺑﺮﺩ . ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ
ﺧﻠﻖ ﺁﺳﻤﺎﻧﻬﺎ ﻭ ﺯﻣﯿﻦ ﻭ ﺁﻧﭽﻪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﻧﻬﺎ ﺍﺳﺖ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺯﻧﺪﻩ ﻭﺟﻮﺩ
ﺩﺍﺭﺩ . ﭘﺲ ﺗﺼﺮﯾﺢ ﮐﺮﺩﻩ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻭ ﺯﻣﯿﻦ، ﻫﺮ ﺩﻭ، ﻣﻮﺟﻮﺩﺍﺗﯽ
ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺍﺭﺍﺩﮤ ﺧﻮﺩ ﺣﺮﮐﺖ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ . ﻭ ﻫﯿﭻ ﺷﮏّ ﻭ ﺷﺒﻬﻪﺍﯼ
ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﻫﺮﻣﻮﺟﻮﺩﯼ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺍﺭﺍﺩﮤ ﺧﻮﺩ ﺣﺮﮐﺖ ﮐﻨﺪ ﯾﺎ ﺍﺯ
ﺣﯿﻮﺍﻧﺎﺕ ﺟﺎﻧﺪﺍﺭ ﺍﺳﺖ ﯾﺎ ﺍﺯ ﻣﻮﺟﻮﺩﺍﺗﯽ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﺍﯼ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ
ﻫﺴﺘﻨﺪ . ‏]
ﺩﺭ ﺑﯿﺎﻥ ﺩﯾﮕﺮ ﺍﺯ ﻗﻠﻢ ﺣﻀﺮﺕ ﻋﺒﺪﺍﻟﺒﻬﺎﺀ ﺻﺎﺩﺭ، " ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺍﯾﻦ ﻣﮑﻮّﻧﺎﺕ
ﻋﻈﯿﻤﻪ ﺧﺎﻟﯽ ﻭ ﻓﺎﺭﻍ ﻧﯿﺴﺖ ﻭ ﻋﺒﺚ ﻭ ﺑﯿﻬﻮﺩﻩ ﺁﻓﺮﯾﻨﺶ ﻧﯿﺎﻓﺘﻪ؛ ﺣﺘّﯽ
ﺻﺮﯾﺢ ﻗﺮﺁﻥ ﺍﺳﺖ ﻭﻟﯽ ﻣﻔﺴّﺮﯾﻦ ﺑﯽﻭﺟﺪﺍﻥ ﺑﺎ ﻭﺟﻮﺩ ﺻﺮﯾﺢ ﻋﺒﺎﺭﺕ ﺑﻪ
ﺣﻘﯿﻘﺖ ﭘﯽ ﻧﺒﺮﺩﻧﺪ . ﭼﻨﺎﻧﭽﻪ ﻣﯿﻔﺮﻣﺎﯾﺪ ‏« ﻭ ﻣِﻦ ﺁﯾﺎﺗﻪ ﺧﻠﻖ ﺍﻟﺴّﻤﻮﺍﺕ ﻭ
ﺍﻷﺭﺽ ﻭ ﻣﺎ ﺑﺚّ ﻓﯿﻬﻤﺎ ﻣِﻦ ﺩﺍﺑّﺔ‏» . ﻣﯽﻓﺮﻣﺎﯾﺪ ﺍﺯ ﺁﯾﺎﺕ ﺑﺎﻫﺮﺍﺕ ﺍﻟﻬﯿّﻪ
ﺍﯾﻦ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻭ ﺯﻣﯿﻦ ﺍﺳﺖ ﻭ ﮐﺎﺋﻨﺎﺕ ﺣﯽّ ﻣﺘﺤﺮّﮐﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺁﺳﻤﺎﻥ
ﻭ ﺯﻣﯿﻦ ﺧﻠﻖ ﺷﺪﻩﺍﻧﺪ . ﻣﻼﺣﻈﻪ ﻧﻤﺎﯾﯿﺪ ﮐﻪ ﺻﺮﯾﺤﺎً ﻣﯽﻓﺮﻣﺎﯾﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ
ﺁﺳﻤﺎﻥ ﮐﺎﺋﻨﺎﺗﯽ ﺫﯼﺭﻭﺡ ﻫﺴﺖ . ‏« ﺩﺍﺑّﻪ‏» ﺩﺭ ﻟﻐﺖ، ﺫﯼﺭﻭﺡ ﻣﺘﺤﺮّﮎ
ﺑﺎﻻﺭﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ ". ‏( ﻣﮑﺎﺗﯿﺐ ﻋﺒﺪﺍﻟﺒﻬﺎﺀ، ﺝ 4 ، ﺹ 147

نظر وینستون چرچیل درباره موجودات فضایی چه بود؟
برای بسیاری باور وجود موجوداتی که به جز زمین در هزاران کهکشان یا میلیاردها سیاره دیگر زندگی می کنند بسیار سخت است. بنا به اعتقاد آنها، انسان تنها موجود هوشمند در کائنات است. اما برخی دیگر بر خلاف این عقیده، اعتقاد دارند که احتمال اینکه در جهانی به این عظمت انسان تنها موجود هوشمند در آن باشد بسیار کم است
یکی از این افراد نخست وزیر انگلیس در جنگ جهانی؛ وینستون چرچیل بود. در مقاله ای ۱۱ صفحه ای با عنوان ” آیا ما در این جهان تنها هستیم” وی به صراحت از اعتقاد خود به وجود موجودات فضایی سخن به میان آورده است. در این مقاله که مربوط به سال ۱۹۳۹ است چرچیل نوشته است : با دهها هزار کهکشان موجود در جهان که هر یک دارای صدها میلیون خورشید هستند احتمالا تعداد زیادی سیاره وجود دارد که از شرایط مشابه زندگی در زمین و وجود حیات برخوردارند. من فکر نمی کنم که ما تنها موجودات دارای تمدن در این جهان پهناور باشیم. به باور من به جز ما، موجودات هوشمند دیگری که دارای تمدن و زندگی هستند در این جهان وجود دارند

ikke å være men å bli...صحبت از بودن نیست ، بلکە صحبت از شدن است Farsi

خانە را من روفتم از نیک و بد ، خانەام پرگشت از نور احد
اندکی کژی دال است بر بسیار.!. مدال

نشدن اما شدن
هندویی ،بودایی نشو
بودایی، زرتشتی نشو
زرتشتی، ایزدی نشو
ایزدی، یهودی نشو
یهودی، مسیحی نشو
مسیحی، مسلمان نشو
مسلمان، بهائی نشو
بهائی، آگنستیک نشو
آگنستیک، آتە ایست نشو
آتەایست، بیشمار نشو
بیشمار، غافل نشو
اما تو ای غافل، آگاه و متحد و انسانی و فرشتەایی و جهانی و فرازمینی و خدایی شو چرا کە آنجا نشدنت نسبتا اختیاری و اینجا شدنت مطلقا جبری و ضرورتا کاری حتمی است
نروژ ٢١.٠١.٢٠١٧ مێداڵ هیوا قسیمی 
هیچ چیز در کیهان و کائنات از میان نمیرود،بلکە اتوماتیک وار بە وسیلەی کامپیوتر بیمانند خداوند بە اسم لوح محفوظ ثبت و ضبط میشود

گویند روزی فردی مسلمان، با شخصی مسیحی و نفسی یهودی سوار بر قایقی پارویی پیش می رفتند. ناگهان طوفان شد و قایق روی امواج بالا و پایین پرتاب می شد و جان آنها به خطر افتاد. مرد مسلمان دست به دعا دراز کرد و گفت : "خدایا، این مسیحی کافر را غرق کن ! " مرد مسیحی نیز از در تضرع در آمده از حیّ قدیر ملتمسانه خواست که : " ای خدا، این مسلمان را به اعماق دریا بفرست ! " بعد، آن دو به مرد یهودی نگاه کردند و دیدند دعا نمی کند. پرسیدند : " تو چرا برای نجات و آسودگی دعا نمی کنی؟ " جواب داد : " دارم دعا می کنم ، از پروردگار می خواهم دعای شما دو نفر را مستجاب کند

...حصول صلح اصغر توسّط امریکا جز با تحمّل مشقّات میسّر نخواهد بودFarsi and English

..(قسە هەزارە دووانی بەکارە)

حصول صلح اصغر توسّط امریکا جز با تحمّل مشقّات میسّر نخواهد بود
حضرت ولی امرالله می‌فرمایند
انحطاط مستمرّ و موحش شئون اخلاقی که اثرات آن در ازدياد وحشت انگيز جنايات و فساد روز‌افزون سياسی در بين مقامات عاليه و ساير طبقات و سستی علائق و روابط ‌مقدّسه ازدواج و ميل و اشتياق مفرط به تفريحات و لذائذ مادّی و خارج شدن تدريجی زمام اختيار اولاد از کف والدين ظاهر و مشهود ميباشد، بلاشک وخيم ترين و مشخّص ترين وجهه تنزّل و انحطاطی است که در مقدّرات قاطبه ملّت حاصل گرديده است
موازی با اين انحطاط اخلاقی مسئله ديگری که علّت اين بحران است تمسّک نفوس به فلسفه مادّی صرفه است که در جميع شئون زندگانی حکم فرما بوده و برای رفاه و آسايش ظاهری ‌اهمّيّت فوق العاده و دائم التزايد قائل و از حقائق روحانيّه که يگانه اساس ثابت و رزين جامعه بشری است عاری و مهجور است، در اين مفسده ملّت امريک و در حقيقت کلّيّه ملل تابع سيستم سرمايه داری ولو به نسبت کمتر با دشمن سر‌سخت آن سيستم و ممالک تحت نفوذ آن سهيم و شريک مي باشند. اين مفسده همان مادّيّتی است که بمثابه سرطان ابتدا در قارّه اروپ بوجود آمد و در امريکای شمالی بحدّ اعلی بسط و انتشار يافت و ملل و اقوام آسيا را نيز آلوده و گرفتار ساخت و چنگال‌های شوم خود را به سواحل قارّه افريک متوجّه نمود و اکنون به قلب آن قارّه حمله‌ور گرديده است
حضرت بهآءالله به کمال صراحت و تأکيد در آثار خود آن را مذموم شمرده و به آتش جهانسوزی تشبيه می فرمايند که علّت اصلی نزول بلايای عظيمه و ظهور بحران‌های شديده‌ای است که سبب احتراق مدن و ايجاد وحشت و اضطراب در قلوب کلّيّه عباد خواهد بود. خرابی و دماری که اين آتش خانمان سوز در عالم ايجاد خواهد کرد و ويرانی و انهدامی که دامنگير مدن و بلاد ممالک شرکت کننده در اين مخاصمات تأثّر‌انگيز جهانی خواهد گرديد نتيجه غفلت از ‌حقّ و عدم توجّه به انذارات صريحه حامل بر‌گزيده پيام الهی در اين يوم جليل است که نا‌گزير عالم بشريّت بايد به کمال تأسف تحمّل نمايد و تجربه تلخ آن در جنگ جهانی گذشته که مرحله ثانی اين دمار خرابی عمومی جهانی بود بدست آمده است . اين همان مادّيّت مضرّه‌ايست که به جميع نقاط سرايت کرده و مرکز ميثاق حضرت بهآءالله در طيّ خطابات خود در مجامع و معابد به کمال شفقت و با نهايت تأکيد و ابرام اهل عالم را نسبت به عواقب آن انذار فرمودند و جهان غافل و ذاهل را پس از مراجعت حضرت عبدالبهاء از سفرهای اروپ و امريک بغتةً دچار طوفانی نمود که از لحاظ وسعت و شدّت در تاريخ عالم بی سابقه و نظير بود
هم‌عنان با اين تدنّی موحش اخلاقی و علاقه روز‌افزون بشر به شئونات مادّی و رفاه جسمانی، تيرگی افق سياست است که در اثر توسعه دايره اختلاف بين طرفداران دو مکتب متضاد بوجود آمده است. اين دو مکتب هر چند از لحاظ اصول و مرام با يکديگر مخالف و متباين معهذا در نظر رافعين لوای شريعت الله بطور کلّی باطل و مردودند زيرا هر دو پيرو فلسفه مادّی بوده و از فضائل روحانيّه و حقائق کلّيّه الهيّه که يگانه اساس مدنيّت ثابته و راقيه جهان آينده است غافل و بی‌خبرند
از طرفی ملاحظه ميشود که در اين رقابت و منازعات بين المللی طرفين متخاصمين در حالی که در گرداب خوف و هراس و ضغينه و بغضا مستغرقند به کمال سرعت در سبيل تکثير و تنوّع آلات حربيّه و ازدياد قوای مخرّبه و معدّات عسکريّه ميکوشند و از جهتی حدوث دو حرب متوالی خونين ملّت امريک را بيش از پيش در امور و مسائل اين جهان پريشان گرفتار و پای بند نموده و در نتيجه تلفات جانی و خسارات مالی فراوان متوجّه آن کشور گرديده و بر ميزان بودجه مملکت افزوده و روز بروز ارزش پول آن دولت نقصان يافته است
از طرفی ملل اروپائی و آسيائی در تعيين روابط و مناسبات خويش با ملّت امريکا دچار تشويش و تزلزل و سوء ظنّ گرديده و نيز از جهتی در اثر صف آرائی‌های جديد بعضی از دول در قارّه آسيا خصوصاً در شرق اقصی خصم لدود سيستمی که ملّت امريک قهرمان آن بشمار می رود موفّق به کسب قدرت و قوّت عظيم شده است
همه اين امور در سنين اخيره به سهم خود بر وخامت اوضاع افزوده که اگر به علاج آن مبادرت نشود قطعاً ملّت امريک را دچار مصيبت عظيمی خواهد نمود که وسعت دامنه آن به تصوّر در نيايد و در شئون اجتماعی و طرز تفکّر و اساس زندگانی ملّت و دولت امريک اثرات وخيمی باقی خواهد گذاشت. مسئله مهمّ ديگری که جامعه امريک را در مضيقه و فشار قرار مي‌دهد غفلت شديد و مستمرّ قاطبه ملّت از رئيس و مرئوس در انجام يک وظيفه مهمّ و ضروری يعنی اصلاح روابط سفيد پوستان با سياهان آن مملکت است که حضرت بهآءالله کراراً بدان اشاره فرموده و اين ضعف اساسی را که در شالوده زندگانی اجتماعی آن ملّت راه يافته است مورد تقبيح قرار داده‌‌‌اند و چنانچه تا وقت باقی است به وسيله تحوّل شديد طرز تفکّر و سلوک طبقه سفيد پوست آن مملکت نسبت به سياه پوستان تغيير نکند و در اين باره مسامحه و غفلت ادامه يابد به فرموده حضرت عبدالبهاء در کوچه و بازار بلاد امريک سيل خون جاری و مزيد بر ويرانی و دمار حاصله ازسلاح‌های مخرّبه‌ای خواهد گرديد که دشمن سر‌سخت و قوی و بيدار تدارک نموده و از آسمان بر شهرهای امريک فرو خواهد ريخت
ملّت امريکا که جامعه پيروان اسم اعظم در آن کشور فعلاً جزء نا‌چيز و بسيار کوچکی از آن بشمار ميرود آتيه نزديکش از هر نقطه نظر با خطر شديد مواجه است . بلايا و رزايائی که اين ملّت را تهديد ميکند بعضی قابل اجتناب بوده ولی اکثر حتمی الوقوع و من جانب الله است. بديهی است دولت و ملّتی که شديداً پای بند اصول و عقايد کهنه و متروک استقلال و حاکميّت مطلقه بوده و روش سياسيش صريحاً مغاير مقتضيات عالم کنونی يعنی عالمی است که ممالک و ديارش بهم نزديک شده و حکم همسايه و همجوار را حاصل کرده و تشنه وحدت است، چنين ملّت و دولتی در اثر اين بلايا و رزايا از لوث عقايد و افکار نا‌موافق پاک و مطهّر خواهد گشت و به مفاد وعود حضرت عبدالبهاء حاضر و مهيّا خواهد شد که در ارتفاع لوای صلح اصغر و اتّحاد بشر و استقرار حکومت ‌متّحده جهانی در سراسر بسيط غبراء سهم مهمّی را اداء نمايد . آتش اين مصائب و بلايا نه فقط ملّت امريک را با ساير ملل عالم در شرق و غرب متّصل و مرتبط خواهد نمود بلکه در اثر قوّه تطهيريّه‌اش آن ملّت را از اوساخ و آلودگی‌های متراکمه که در نسل‌های متواليه در نتيجه تعصبّات نژادی و شيوع مادّيّت و توسعه لا‌مذهبی و سستی مبانی اخلاق به وجود آمده منزّه و مبرّا خواهد ساخت . اين آلودگی‌ها تا کنون مانع از آن بوده که ملّت امريک مقام اولويّت روحانی جهانی را که حضرت عبدالبهاء صريحاً بدان وعده فرموده‌‌‌اند احراز نمايد، مقامی که تحصيل آن جز با تحمّل رنج و الم مقدور و ميسّر نخواهد بود

(حصن حصین شریعت‌الله، ص164 به بعد)...

AMERICA PASSING THROUGH CRISIS
The steady and alarming deterioration in the standard of morality as exemplified by the appalling increase of crime, by political corruption in ever widening and ever higher circles, by the loosening of the sacred ties of marriage, by the inordinate craving for pleasure and diversion, and by the marked and progressive slackening of parental control, is no doubt the most arresting and distressing aspect of the decline that has set in, and can be clearly perceived, in the fortunes of the entire nation.
Parallel with this, and pervading all departments of life—an evil which the nation, and indeed all those within the capitalist system, though to a lesser degree, share with that state and its satellites regarded as the sworn enemies of that system—is the crass materialism, which lays excessive and ever-increasing emphasis on material well-being, forgetful of those things of the spirit on which alone a sure and stable foundation can be laid for human society. It is this same cancerous materialism, born originally in Europe, carried to excess in the North American continent, contaminating the Asiatic peoples and nations, spreading its ominous tentacles to the borders of Africa, and now invading its very heart, which Bahá’u’lláh in unequivocal and emphatic language denounced in His Writings, comparing it to a devouring flame and regarding it as the chief factor in precipitating the dire ordeals and world-shaking crises that must necessarily involve the burning of cities and the spread of terror and consternation in the hearts of men. Indeed a foretaste of the devastation which this consuming fire will wreak upon the world, and with which it will lay waste the cities of the nations participating in this tragic world-engulfing contest, has been afforded by the last World War, marking the second stage in the global havoc which humanity, forgetful of its God and heedless of the clear warnings uttered by His appointed Messenger for this day, must, alas, inevitably experience. It is this same all-pervasive, pernicious materialism against which the voice of the Center of Bahá’u’lláh’s Covenant was raised, with pathetic persistence, from platform and pulpit, in His addresses to the heedless multitudes, which, on the morrow of His fateful visit to both Europe and America, found themselves suddenly swept into the vortex of a tempest which in its range and severity was unsurpassed in the world’s history.
Collateral with this ominous laxity in morals, and this progressive stress laid on man’s material pursuits and well-being, is the darkening of the political horizon, as witnessed by the widening of the gulf separating the protagonists of two antagonistic schools of thought which, however divergent in their ideologies, are to be commonly condemned by the upholders of the standard of the Faith of Bahá’u’lláh for their materialistic philosophies and their neglect of those spiritual values and eternal verities on which alone a stable and flourishing civilization can be ultimately established. The multiplication, the diversity and the increasing destructive power of armaments to which both sides, in this world contest, caught in a whirlpool of fear, suspicion and hatred, are rapidly contributing; the outbreak of two successive bloody conflicts, entangling still further the American nation in the affairs of a distracted world, entailing a considerable loss in blood and treasure, swelling the national budget and progressively depreciating the currency of the state; the confusion, the vacillation, the suspicions besetting the European and Asiatic nations in their attitude to the American nation; the overwhelming accretion of strength to the arch enemy of the system championed by the American Union in consequence of the re-alignment of the powers in the Asiatic continent and particularly in the Far East—these have, moreover, contributed their share, in recent years, to the deterioration of a situation which, if not remedied, is bound to involve the American nation in a catastrophe of undreamed-of dimensions and of untold consequences to the social structure, the standard and conception of the American people and government.
No less serious is the stress and strain imposed on the fabric of American society through the fundamental and persistent neglect, by the governed and governors alike, of the supreme, the inescapable and urgent duty—so repeatedly and graphically represented and stressed by ‘Abdu’l-Bahá in His arraignment of the basic weaknesses in the social fabric of the nation—of remedying, while there is yet time, through a revolutionary change in the concept and attitude of the average white American toward his Negro fellow citizen, a situation which, if allowed to drift, will, in the words of ‘Abdu’l-Bahá, cause the streets of American cities to run with blood, aggravating thereby the havoc which the fearful weapons of destruction, raining from the air, and amassed by a ruthless, a vigilant, a powerful and inveterate enemy, will wreak upon those same cities.
The American nation, of which the community of the Most Great Name forms as yet a negligible and infinitesimal part, stands, indeed, from whichever angle one observes its immediate fortunes, in grave peril. The woes and tribulations which threaten it are partly avoidable, but mostly inevitable and God-sent, for by reason of them a government and people clinging tenaciously to the obsolescent doctrine of absolute sovereignty and upholding a political system, manifestly at variance with the needs of a world already contracted into a neighborhood and crying out for unity, will find itself purged of its anachronistic conceptions, and prepared to play a preponderating role, as foretold by ‘Abdu’l-Bahá, in the hoisting of the standard of the Lesser Peace, in the unification of mankind, and in the establishment of a world federal government on this planet. These same fiery tribulations will not only firmly weld the American nation to its sister nations in both hemispheres, but will through their cleansing effect, purge it thoroughly of the accumulated dross which ingrained racial prejudice, rampant materialism, widespread ungodliness and moral laxity have combined, in the course of successive generations, to produce, and which have prevented her thus far from assuming the role of world spiritual leadership forecast by ‘Abdu’l-Bahá’s unerring pen—a role which she is bound to fulfill through travail and sorrow

Citadel of Faith, Pages 98-134: gr79

Nelson Mandela...Ubuntu...Kurdish and Farsi

از خودم خجالت کشیدم کە درک کردم زندگی یک مراسم ماسک زدن بود و من هم با سروصورت حقیقی ی خودم حضور یافتە بودم... کافکا

 
مرۆڤی گەورە ئاوایە!

مرۆڤ چەند گەورەبێت ، هێندەش توانایی لێبوردنی زیاترە . ماندێلا پیاوە بۆر وسەر و ناخ سپیەکەی خوارووی ئەفەریقا . شیرینترین ڕۆژەکانی تەمەنی لاوی لە زینداندا بەسەر برد ، ئەو وەك یەکێك لە ڕابەرانی خەبات و تێکۆشانی خەڵکی ئەو وڵاتە لەدژی جیاکاری و هەڵاواردنی ڕەگەزی ، لە هەرەتی لاویدا لەلایەن حکومەتە سەرکوتگەر و ڕەگەزپەرستەکەی خواروی ئەفەریقا دەسگیرکرا و لە دادگایەکی کارتۆنیدا ئەو قازی...ە بڕیاری ٢٧ ساڵ زیندانی بەسەردا سەپاندا. ساڵهات و چوو ، شۆڕشی ڕەشپێستەکان بە سەرکەوتن گەیشت و ماندێلا لە زیندانەوە بۆ کۆشکی سەرۆکایەتی گوازرایەوە . ئەو نە قازیەکەی کوشت ، نەداوای قەرەبوی کرد ، نە بە پلانی دەزگا هەواڵگریەکان لە ناوی برد, زیندانی نەکرد . لە کاتێکدا زۆر بە ئاسانی دەیتوانی ئەو کارە بکات. ئەو لە تۆڵەی ساڵانی زیندانیکردنەکەیدا دەولەتی یاسایی دامەزران و یەکسانی هاوڵاتیانی لەبەردەم یاسادا ڕاگەیاند ، زۆر بە دڵێکی فراوانەوە پێشوازی لە قازیەکە کرد و بەم کردەوەیەی وانەیەکی گەورەی ئەخلاقی لە مێژووی مرۆڤایەتی دا تۆمارکرد...

اوبونتو (Ubuntu) یک واژه در زبان‌های بانتو است به مفهوم «انسانیت نسبت به دیگران»، این فلسفه اخلاق با تمرکز بر وابستگی‌ها و روابط مردم با یکدیگر است. منشأ آن در زبان بانتو از جنوب آفریقا است. اوبونتو از مفاهیم کهن آفریقا و برابرش در فارسی این بیت سعدی است که:
بنی آدم اعضای یک پیکرندکه در آفرینش ز یک گوهرند...
ترجمهٔ فعال صلح لیبریا Leymah Gbowee، از اوبونتو این است: آنچه که من هستم به خاطر آنچه که همه ما هستیم است..
تعریف ارائه شده اسقف اعظم دزموند توتو در سال ۱۹۹۹: فرد با اوبونتو، در دسترس و تأیید کنندهٔ دیگران است. او از دارایی، قدرت و خوب بودن دیگران احساس تهدید نمی‌کند چون درک این مفهوم که او به کل بزرگ‌تری تعلق دارد، به او اعتماد به نفس می‌دهد. او می‌داند که او خوار خواهد شد اگر دیگران خوار، تحقیر، شکنجه یا مظلوم واقع شوند...
تعریف دیگر اسقف اعظم دزموند توتو در سال ۲۰۰۸: یکی از فلسفه‌های کشور ما اوبونتو یا گوهر وجود انسان است. اوبونتو به خصوص در مورد این واقعیت است که شما نمی‌توانید به عنوان یک انسان در انزوا وجود داشته باشید. ما غالباً تنها به خودمان فکر می کنیم ، در حالی که متصل به آن چیزی هستیم که در تمام جهان می‌گذرد. هنگامی که شما کار خوبی می‌کنید، آن به کل بشریت گسترش می‌یابد...
نلسون ماندلا اوبونتو را چنین توضیح داده است: یک جنبه از جنبه‌های اوبونتو این است که مثلاً اگر مسافری در روستایی توقف کند، لازم نیست درخواست غذا یا آب کند. هنگامی که توقف می‌کند، مردم به او غذا می‌دهند و او را سرگرم می‌کنند. اوبونتو به این معنا نیست که مردم نباید به دنبال ثروت باشند، ولی سؤال این است که آیا شما می‌خواهید این کار را به قصد بهبود جامعه انجام دهید؟
تیم جکسون، اوبونتو را فلسفه‌ای می‌داند برای کمک به تغییرات لازم برای ساختن آینده‌ای که از لحاظ اقتصادی و زیست‌محیطی پایدار است...

OSHO: My God! There Is No God...English and Kurdish

جیهانێک لە نەبوون؛
بۆچی لەباتی هیچ، شتێک بوونی هەیە؟
ئەوەی سەرەوە ناونیشانی کیێبێکی بە نرخی « لاورنس کراوس»، زانا و فیزیکزانی ناسراوی ئامریکاییە کە گەلێ باسی زانستیی لەسەر چۆنیەتیی مادە و کاکەشان و جیهانی دیتراو و نەدیتراوی هێناوەتە بەرباس کە من لێرادە خاڵە باڵکێش و کەمتر زانراوەکانی ئاماژە پێدەکەم؛
ـ فەیلەسوفەکانی یوونانی کەونارا، گشتیان لەسەر ئەوە کۆک بوون کە « لە هیچ، هیچ بەدینایەت»، واتە مادە هەربوە( ئەزەلی) و تەنیا لە فۆڕمێکەوە دەگۆڕێت بۆ فۆڕمێکی دیکە، بەڵام زانایانی فیزیک لە سەدەی بیستویەکدا، سەلماندوویانە کە هەرچی هەیە لە هیچەوە سەرچاوەی گرتوە. هیچ لێرەدا بە مانای بوونێکە، شوێنکات و ڕەهەندی فیزیکی نیە
- جیهان بە مانای بوونی خاوەن شوێنکات و ڕەهەند، دیاردەیەکی کاتمەندە کە بریتییە لە یەک چرکە پاش تەقینەوەی مەزن واتە١٣/٧٢ ملیارد ساڵ لەمەوپێش... ئەم جیهانەی ئێمە، واتە جیهانی شوێنکاتی خاوەن ڕەهەند لە ئایەندەیەکی زۆر دوور دا لەناو دەچێ بەهۆی لە ناوچوونی پرۆتۆن نیترۆنەوە و ئیدی جیهانی مادە بوونی نامێنێ و تاریکیی تەواو باڵ بەسەر جیهانی مادەدا دەکێشێ. بەڵام هەرچۆن جیهانی ئێمە لە هیچەوە هاتە بوون، شیمانەی بەهێز ئەوەیە کە دووبارە لە هیچەوە، شت سەرهەڵبدات
- سەرنجڕاکێش ئەوەیە کە تەنیا ١ لەسەدی جیهانی ئێمە دیتراوە و ٩٩ لەسەدی نەدیتراوە و تەنانەت بۆشایی لە خودی مادەیش دا ٩٩ لەسەدە
لەهەر ئەتۆمێکدا کە ئەلکترۆن بە دەوری ناوکی ئەتۆم دا دەخولێتەوە ئەوەندە لە ناوکەکەوە دوورە وەک ئەوەی تۆپێک لە ناوەڕستی گۆڕەپانی فوتباڵ دا دانرابێ و ئەلکترۆن لەسەر هێڵی گۆڕەپانەکەدا بێ
- لێکۆڵینەوە نوێکانی فیزیک سەلماندوویەتی کە کاکەشانەکان بە خێراییەک زیاتر لە خێرایی تیشک لە یەکتر دوور دەکەونەوە، بەڵام هیچ نیشانەیەکی دەرهەست نیە کە ئەو هێزە مەزنە چیە کە پاڵ بە کاکێشانێکی ٤٠٠ ملیارد ئەستێرەئیەوە دەنێ
ڕوونە کە هێزی کێشکردن نیە، چوونکە ئەو هێزە تەنیا لە ناو خودی کاکەشاندا کاریگەرە
هەر بۆیە بەناچار بڕوا هێنراوە بە ئێنێرژییەک کە ناوی « ئێنێرژیی تاریک » یان لەسەر داناوە. ئێنێرژیی تاریک ٧٠ لەسەدی کۆی ئێنێرژیی جیهان پێک دێنی، بەڵام نە دەبینرێ و نە دەسەلمێنرێ
- بەشێکی زۆر لە پێکهاتەی زەوی، لە تەپوتۆزی ئەو ئەستێرانە پێکهاتوە کە تەقیونەتەوە و دەکرێ مەچەکێکمان گەرد و خاکی ئەستێرەیەک و ئەوی دیکەشمان لە ئەستێرەکی دیکە بێت
- ئێمە لەسەردەمێکدا دەژین کە تایبەتە، چونکە نیشانەکانی بیگ بەنگ ماوە و مرۆڤ دەزانێ کە جگە لە کاکەشانی خۆمان، ٤٠٠ ملیارد کاکەشانی دیکەش تیشکیان بە ئێمە دەگات، بەڵام ئەگەر مرۆڤ تا چەندین ملیۆن یا ملیارد ساڵی دیکە لەسەر زەوی بژی، وزەی تاریک بەچەشنێ کاکەشانەکان پەرت دەکات کە نە شوێنەوارێ لەوان و نە لە بیگ بانگ دەمێنێ. چونکە جیهان بە خێراییەک زیاتر لە تیشک پانوپۆڕ دەبێ. ئەوە لە کاتێک دایە کە ئەنشتەین وتبووی کە هیچ شتێک ناتوانێ خێراتر لە تیشک ڕێ بکات
وزەی تاریک، چۆنییەتی و چیەتییەکەی، گەورەترین پرسیاری زانستیی سەدەی بیستویەکەمە
من لەسەر ئەو بڕوایەم کە بە پێچەوانەی زانایانی فیزیک کە پێیان وایە، پەردەیان لەسەر رەمز و ڕازی « بوون » هەڵداوەتەوە، تا ئێستە یەک وشەیان لەسەر بوون نەگوتوە
بۆ؟ چوونکە بابەتی زانست « بوون » نیە، بەڵکوو « ماهییەت یان چییەتی بوونە»
بەڵام ئەوان بە هەڵە بە ماهییەت دەڵێن بوون
هەر شتێکی ماتریالی، جگە لە ڕەهەندەکان و چۆنیەتییەکەی، بوونیشی هەیە کە بە پێی لۆژیک پێش لە ماهییەتە
بۆ نموونە سێو میوەیەکە کە ماهییەتەکەی بریتییە لە ڕەنگ، تام ، ڕەهەندەکانی، مادە پێکهێنەرەکانی و هتد
بەڵام لەسەر بوونی « سێو »هیچ زانیارییەک لەبەردەستدا نیە
زانست لەسەر ئەم ماهییەتانە زانیاری زۆرمان پێدەدات، بەڵام ڕازەکە لێرەدایە بوون چیە؟ بۆ هەیە؟ بۆ دەبێ هەبێ؟
ئەمانە پرسیاری بێوەڵامن و نەبوونی وەڵام وای کردوە کە « بوون » لای دانا ئیشراقییەکان، ڕاز بێ نەک مەسەلە. ماهییەت، مەسەلەیە و پێویستی بە تیکنۆلۆژی و زانست هەیە بۆ لابردنی تەمومژ لەسەری، بەڵام بوون بەڵگەنەویسترینە و لە هەمانکات دا نەناسراوترین
...بە سپاسەوە لە پەیجی فەیسبوکی رێزدار عیرفان رەهنموون سودم بینیوە

Life Before Death...یافتم...Farsi

وطن از آن ثروتمندان و وطن پرستی ازآن فقراست

یافتم
بعد از میلادم
باختم ، تاختم، یافتم 
تیرم را انداختم
کار خودم را ساختم
دنیا را شناختم
بهاش را پرداختم
بهاش را پرداختم
باختم، تاختم، یافتم
زندگی قبل از مرگ اما موقتی و بقای روح ولی حیات ابدی
حیوان و انسان تا متولد نشوند
هیچگاه نخواهند فهمید کە در این دنیا
چە خبر است
و انسان و حیوان تا نمیرند
هرگز نخواهند دانست کە در عالم بعد
چە میگذرد

مێداڵ هیوا قسیمی ٠٢.٠٢.٢٠١٧

با تقدیم احترامات فائقە هیوا، گیانم بە فیداتان...ئیترسڵاو و درود و ڕێزوحورمەت

Hiwa Ghasimy

828915_pdf (1)

A small Message to All of You and to My nearest and dearest Family...

بر طبق آزمون بیش از ٤ دهە از زندگی و کشف و شهود و رخداد معجزات بسیار شگفتی در طول این مدت در نهایت بە این نتیجەی معلوم رسیدەام کە نیرو یا نیروهای فرا طبیعی و غیر مادی در تعیین سرنوشت کرەی زمین و کائنات ،نقش حیاتی و غیر قابل انکار دارند و بانیان و پیروان فلسفە و عرفان و علوم و ادیان در دو جهان، هموارە مشغول نظارت و تدبیر و تاثیر در هستیمندی همەی مخلوقات از جملە آب ،باد،خاک،آتش،معادن،انرژی،امواج،جماد،نبات،حیوان،انسان و سایر موجودات می باشند و عدم و هستی و فنا و بقا، جملگی هدفمند و نظم و بی نظمی در تمام عوالم اجسام و ارواح ،قانونمند هستند، نیرو یا نیروهایی مافوق درک امروزی ی بشر در زمین و فراسوی آن بە کار پیگیر و مداوم و ابدی مشغولند و هرگز هیچکدام از رویدادها و امورات موجود در جهانهای ممکن بە لغو یا بیهودگی سپری نمیشوند و ابدا نظامت و ادارە و گسترش سیستمهای تودرتو و پیچیدەی این گیتی های عظیم آشکار و پنهان، دچار وقفە و خلل یا فراموشی نمی گردند و با استناد بە یک آیە از قرآن شریف، هیچگاه خداوند را در رسیدگی بە همەی عوالم با همەی مخلوقاتش ،خواب سبک یا سنگین فرا نمی گیرد، دوستدار شما با ادب و مهر، مێداڵ هیوا قسیمی
Our belief systems may be different from one another and that is due to our psychosocial and educational backgrounds mainly shaped by our experiences during childhood and adolescence...
Belief is different from the Truth...
Truth is Objective and Universal while belief systems are subjective and differ from one another. belief systems are subjective as there are as many belief systems as they are humans-
hence, it is a sign of cognitive and spiritual distortions to assume that one's belief systems is better than others...
This being the case, we need to try to get closer to the truth and widen our Horizon by examining our belief systems, be it religious or otherwise, try to improve our mindsets progressively ; uphold a much wholistic (Holistic-Holy) and healthier belief systems that are closer to the Truth. The healthier belief system should be organic , dynamic and concern with the wellbeing of entire human race while appreciate its diversity of culture and backgrounds...
This makes us more human, tolerating opposite views and most importantly creates paradigm shift in how we relate to one another...
---- Habib Riazati

Reidun Irene Sunshine...Norwegian

❇️ اصولا 30 درصد از مردم، قدرت‌های متافیزیکی بیشتري نسبت به دیگران
دارند که به آنها "واسطه" یا "مدیوم"
میگویند
✔️آنها اغلب تجارب غیرارادی متافیزیکی دارند مثل: پیش بینی صحیح اتفاقات آینده، دیدن خوابهایی که اتفاق می افتند، خروج روح از بدن و سفرهای روحی و غیره و چون در ایران هیچ مرجع یا مرکز معتبر متافیزیکی وجود ندارد که جوابگوی این افراد باشد... مردم فکر میکنند آنها دروغ میگویند یا اینکه دیوانه شده اند
درنتیجه این افراد نمی دانند تجارب خود را به چه کسی بگویند تا آنها را توجیه و راهنمایی کنند

Irene Sunshine

   
  Får de svarene jeg trenger fra høyere makter...
   
 

Fra jeg var 4 år har jeg vært opptatt av verdensspøsmål. Hvorfor ting er sånn de er, og hvorfor vi mennesker er de vi er. Man har jo mange spørsmål og svar, og alt er relevant der og da. Det finnes ingen fasit - mennesker må finne sine veier og lære seg til å ta sine egne avgjørelser. Og det er ikke enkelt! Vi bærer på mye ballast fra generasjoner som har lagret seg i kroppen. Kroppen er et fininnstilt instrument, og derfor er det viktig at man lærer å lytte og ta hensyn til signalene den prøver og fortelle oss noe om. Vi alle har svarene i oss, og alle kan trene opp sine evner og intuisjon. Alle mennesker er forskjellige, og vi er utsyrt med forskjellige evner og muligheter. Men husk at vi har alle et valg! Selv har jeg alltid lyttet til min lille stemme som har prøvd og fortelle meg veier jeg burde gå, og avgjørelser som kanskje hadde vært bedre, om jeg bare hadde valgt annerledes. Men vi er kommet til denne jorden for å lære og erfare, og vi kan aldri vite alt - og skal heller ikke det... Det er bare en som vet alt, og jeg stoler på at det finnes en Gud som følger med oss... 

Mennesker og krefter av mange slag har påvirket oss, og gjør det fortsatt. Men vi er i en tidsramme hvor mennesker må gå inn i en karmatisk prosess og rydde opp i sitt liv. Følelsesmessig og kroppsmessig. En prosess som kan være et sant slit for mange. Selv om lærdommen kan være tung, vil nye valg og avgjørelser være verdifulle for fremtiden. Men husk at tiden som har gått, også er verdifull. Jeg prøver å få mennesker til å se disse sidene ved seg selv, lede dem, hjelpe dem til å få frem sine evner og bruke de. Lærer mine kunder til å lytte til kroppens signaler, slik at de kan bli bevist på hva kroppen liker og hva den støter bort. Kan kjenne andres sykdommer og mangler på min egen kropp, og får beskjeder som jeg formidler videre... 

Jeg bruker ingen hjelpemidler. Har lært å tolke tarotkortene, men får best hjelp fra høyere makter. Derfra får jeg de svar jeg trenger. Men jeg har lært å være forsiktig med hva jeg sier og hvordan jeg formidler budskapet. Har alltid hørt at jeg har spesielle krefter, og at jeg er et redskap som skal hjelpe mange andre på ulike områder. Har sett ulykker, dødsfall og tragedier før de har skjedd, men har alltid vært forsiktig med å fortelle om det. Fikk beskjed da min oldemor, bestemor og min far døde. Dette var veldig spesielle opplevelser, men er glad i ettertid, da de kun hadde gode ting å fortelle om før de ble borte. Har hjulpet noen mennesker med å få gitt dem viktige beskjeder, noe som har vært viktig for dem for å komme seg videre i livet. Har en tro på at det finnes et liv etter døden, selv om vi må konsetrere oss om det vi har her nede...

Jeg jobber med husrens, fjernhealing av mennesker og dyr, finner ting og dyr.
Men sier nei til leting av mennesker. Er det noe jeg får beskjed om, så gjør jeg det, men ikke ellers. Der har jeg strenge rammer. Tar jobben min veldig seriøst og leker ikke med andres liv. Hjelper mennesker med mange typer plager og lidelser, jobber i samarbeid med leger, psykologer, gamlehjem og sykehus. Har også hatt barnevernsaker med incestoffer og barnemishandling.

Vi går alle spennende tider i møte, og alle er like verdifulle, selv om vi står på forskjellige nivåer...

Håper du nå har fått et innblikk i hva jeg står for, og hva jeg jobber med...

Ved hjelp av fødselsnummer og navn kommer infoen som perler på en snor. Automatskriften gir meg beskjeder ved at jeg skriver ned ting, og etter hvert kommer bilder og tegn. Jeg stoler på denne informasjonen selv om jeg vet at det er energier og stemmer som iblandt prøver å lure meg. Men med årene har jeg lært, og har blitt testet hardt i mange år, så dette stoler jeg på!!!

Blir jeg kallet av Guds kraft - går jeg dit hvor den viser meg vei ?


Med vennlig hilsen Irene Sunshine

Kjere dere alle sammen...

Varme tanker og hilsner til alle dere som trenger litt ekstra omtanke og kjerlighet. Tanker om at vi sammen kan gi hverandre en hjelpende hånd, en klem og noen rosende ord i en ellers travel tid. Ta dere tid til hverandre og husk ekstra godt på de som har det vondt, de syke, de som har mistet noen av sine kjære, de som har opplevd tragiske ting og ellers alt som skjer rundt om i hele verden...

Tenn lys i Deres hjem og send gode varme tanker fra Hjerte til Hjerte...

Takk til alle som har tillit og tro på meg, og som formidler og tar i bruk det jeg forteller dere. Dere skal vite at jeg bryr meg om dere...

Her er ting jeg kan være behjelpelig med: Mine evner som synsk, kanalisering, healing, dyrekommunikasjon, atrologi og drømmetydning...

Varme Hilsner IRENE Sunshine

To the Peoples of the World...The Promise of World Peace...English

نلسون ماندلا اوبونتو را چنین توضیح داده است: یک جنبه از جنبه‌های اوبونتو این است که مثلاً اگر مسافری در روستایی توقف کند، لازم نیست درخواست غذا یا آب کند. هنگامی که توقف می‌کند، مردم به او غذا می‌دهند و او را سرگرم می‌کنند. اوبونتو به این معنا نیست که مردم نباید به دنبال ثروت باشند، ولی سؤال این است که آیا شما می‌خواهید این کار را به قصد بهبود جامعه انجام دهید؟

The Promise of World Peace

 

  • Author:
  • Universal House of Justice

  • Source:
  • Bahá’í World Centre, October 1985

The Promise of World Peace

October 1985
To the Peoples of the World:
The Great Peace towards which people of good will throughout the centuries have inclined their hearts, of which seers and poets for countless generations have expressed their vision, and for which from age to age the sacred scriptures of mankind have constantly held the promise, is now at long last within the reach of the nations. For the first time in history it is possible for everyone to view the entire planet, with all its myriad diversified peoples, in one perspective. World peace is not only possible but inevitable. It is the next stage in the evolution of this planet—in the words of one great thinker, “the planetization of mankind”...
Whether peace is to be reached only after unimaginable horrors precipitated by humanity’s stubborn clinging to old patterns of behaviour, or is to be embraced now by an act of consultative will, is the choice before all who inhabit the earth. At this critical juncture when the intractable problems confronting nations have been fused into one common concern for the whole world, failure to stem the tide of conflict and disorder would be unconscionably irresponsible...
Among the favourable signs are the steadily growing strength of the steps towards world order taken initially near the beginning of this century in the creation of the League of Nations, succeeded by the more broadly based United Nations Organization; the achievement since the Second World War of independence by the majority of all the nations on earth, indicating the completion of the process of nation building, and the involvement of these fledgling nations with older ones in matters of mutual concern; the consequent vast increase in co-operation among hitherto isolated and antagonistic peoples and groups in international undertakings in the scientific, educational, legal, economic and cultural fields; the rise in recent decades of an unprecedented number of international humanitarian organizations; the spread of women’s and youth movements calling for an end to war; and the spontaneous spawning of widening networks of ordinary people seeking understanding through personal communication...
The scientific and technological advances occurring in this unusually blessed century portend a great surge forward in the social evolution of the planet, and indicate the means by which the practical problems of humanity may be solved. They provide, indeed, the very means for the administration of the complex life of a united world. Yet barriers persist. Doubts, misconceptions, prejudices, suspicions and narrow self-interest beset nations and peoples in their relations one to another...
It is out of a deep sense of spiritual and moral duty that we are impelled at this opportune moment to invite your attention to the penetrating insights first communicated to the rulers of mankind more than a century ago by Bahá’u’lláh, Founder of the Bahá’í Faith, of which we are the Trustees...
“The winds of despair”, Bahá’u’lláh wrote, “are, alas, blowing from every direction, and the strife that divides and afflicts the human race is daily increasing. The signs of impending convulsions and chaos can now be discerned, inasmuch as the prevailing order appears to be lamentably defective.” This prophetic judgement has been amply confirmed by the common experience of humanity. Flaws in the prevailing order are conspicuous in the inability of sovereign states organized as United Nations to exorcize the spectre of war, the threatened collapse of the international economic order, the spread of anarchy and terrorism, and the intense suffering which these and other afflictions are causing to increasing millions. Indeed, so much have aggression and conflict come to characterize our social, economic and religious systems, that many have succumbed to the view that such behaviour is intrinsic to human nature and therefore ineradicable...
With the entrenchment of this view, a paralyzing contradiction has developed in human affairs. On the one hand, people of all nations proclaim not only their readiness but their longing for peace and harmony, for an end to the harrowing apprehensions tormenting their daily lives. On the other, uncritical assent is given to the proposition that human beings are incorrigibly selfish and aggressive and thus incapable of erecting a social system at once progressive and peaceful, dynamic and harmonious, a system giving free play to individual creativity and initiative but based on co-operation and reciprocity...
As the need for peace becomes more urgent, this fundamental contradiction, which hinders its realization, demands a reassessment of the assumptions upon which the commonly held view of mankind’s historical predicament is based. Dispassionately examined, the evidence reveals that such conduct, far from expressing man’s true self, represents a distortion of the human spirit. Satisfaction on this point will enable all people to set in motion constructive social forces which, because they are consistent with human nature, will encourage harmony and co-operation instead of war and conflict...
To choose such a course is not to deny humanity’s past but to understand it. The Bahá’í Faith regards the current world confusion and calamitous condition in human affairs as a natural phase in an organic process leading ultimately and irresistibly to the unification of the human race in a single social order whose boundaries are those of the planet. The human race, as a distinct, organic unit, has passed through evolutionary stages analogous to the stages of infancy and childhood in the lives of its individual members, and is now in the culminating period of its turbulent adolescence approaching its long-awaited coming of age... 3
A candid acknowledgement that prejudice, war and exploitation have been the expression of immature stages in a vast historical process and that the human race is today experiencing the unavoidable tumult which marks its collective coming of age is not a reason for despair but a prerequisite to undertaking the stupendous enterprise of building a peaceful world. That such an enterprise is possible, that the necessary constructive forces do exist, that unifying social structures can be erected, is the theme we urge you to examine...
Whatever suffering and turmoil the years immediately ahead may hold, however dark the immediate circumstances, the Bahá’í community believes that humanity can confront this supreme trial with confidence in its ultimate outcome. Far from signalizing the end of civilization, the convulsive changes towards which humanity is being ever more rapidly impelled will serve to release the “potentialities inherent in the station of man” and reveal “the full measure of his destiny on earth, the innate excellence of his reality”...

Til verdens folk...Løftet om fred i verden...Norwegian

٢ پەند و قسەی گاندی: بۆ کۆڵنەدان لە تێکۆشان
کە دەڵێت
١ / سەرەتا فەرامۆشت دەکەن ، پاشان دژایەتیت دەکەن ، دواتر دانت پیادەنێن. دەبێت بەردەوام بین تا ئەو کاتەی ئەوەی دەمانەوێت بەدەستی دەهێنین , قەت بێ ئومێد نەبین

Løftet om fred i verden

En erklæring fra Det Universelle Rettferdighetens Hus

Bahá’í verdenssenter

Haifa

Til verdens folk

Den store fred som velvillig innstilte mennesker i århundrer har vært tiltrukket av, som seere og diktere i utallige slektledd har skildret sin visjon av, som menneskeslektens hellige skrifter fra tidsalder til tidsalder stadig har gitt løfte om - denne fred er nå omsider innen rekkevidde for nasjonene. For første gang i historien er det mulig for alle å betrakte hele planeten, med alle dens utallige ulike folkeslag, i ett perspektiv. Verdensfred er ikke bare mulig, men uunngåelig. Den utgjør neste stadium i denne planetens utvikling - "menneskehetens planetarisering", slik en stor tenker har uttrykt det...

Hvorvidt freden skal bli nådd først etter ufattelige redsler fremkalt av at menneskeheten hårdnakket holder fast ved gamle atferdsmønstre, eller skal gripes nå ved at man viser vilje til rådslagning, dette er det valg alle som bor på jorden står overfor. På dette kritiske tidspunkt da de gjenstridige problemer som nasjonene står overfor, er blitt smeltet sammen til ett felles anliggende for hele verden, ville det være overmåte uansvarlig å unnlate å demme opp for flommen av konflikt og uorden...

Blant de positive tegn er den jevnt økende styrken i de skritt henimot en verdensorden som ble innledet rundt begynnelsen av dette hundreåret ved opprettelsen av Folkeforbundet, etterfulgt av De forente nasjoner på et bredere grunnlag. Etter annen verdenskrig har de fleste nasjoner på jorden oppnådd uavhengighet, noe som tyder på at den nasjonsbyggende prosessen er fullført. Videre har disse nasjoner i sin vorden engasjert seg sammen med eldre land i anliggender som angår begge parter. Dette har ført til et veldig oppsving i samarbeidet mellom hittil isolerte og fiendtligsinnede folk og grupper i foretagender på de vitenskapelige, pedagogiske, juridiske, økonomiske og kulturell områdene. I løpet av de siste tiår har det også vokst frem internasjonale humanitære organisasjoner i et antall uten sidestykke. Kvinne- og ungdomsbevegelser som krever en slutt på all krig, har fått utbredelse. Og det har skjedd en spontan spredning av stadig videre kontaktnett mellom vanlige mennesker som søker forståelse gjennom personlig forbindelse med andre...

De vitenskapelige og teknologiske fremskritt som skjer i dette uvanlig velsignede århundre, bærer bud om stor fremgang i planetens sosiale utvikling, og de peker på de midlene som menneskehetens praktiske problemer kan løses ved. Faktisk gir de selve midlet til å administrere en forenet verdens mangesidige liv. Likevel finnes det fortsatt hindringer...

Tvil, vrangforestillinger, fordommer, mistanker og snever egeninteresse rir nasjoner og folk i deres forhold til hverandre...

Det er en dyp følelse av åndelig og moralsk plikt som på dette gunstige tidspunkt driver oss til å henlede oppmerksomheten på de dype og skarpsindige erkjennelser som første gang ble formidlet til menneskehetens herskere for over hundre år siden av Bahá'ulláh, grunnleggeren av bahá'í-troen, som vi er betrodd å forvalte...

"Akk, fortvilelsens vinder blåser fra alle kanter," skrev Baha'ullah, "og den strid som splitter og hjemsøker menneskeslekten øker daglig. Tegnene på overhengende omveltninger og kaos lar seg nå skjelne, for den nåværende orden synes å være sørgelig mangelfull" Denne profetiske bedømmelsen er blitt mer enn bekreftet av menneskehetens felles erfaring. Mangler ved den herskende orden trer klart frem ved at suverene stater organisert som De forente nasjoner er ute av stand til å mane bort krigsspøkelset, ved at den internasjonale økonomiske orden truer med å bryte sammen, ved at anarki og terrorisme sprer seg, og ved den intense lidelse som disse og andre plager skaper for økende millioner. Faktisk har aggresjon og konflikt kommet til å prege våre sosiale, økonomiske og religiøse systemer i en slik grad at mange har falt for den oppfatning at slik atferd er en del av menneskets natur og derfor ikke til å få bukt med...

Siden denne oppfatningen er blitt så inngrodd, har en lammende motsigelse utviklet seg i menneskelige anliggender. På den ene side forkynner folk av alle nasjoner at de ikke bare er rede til, men også lengter etter fred og fordragelighet, etter en slutt på den grusomme angsten som hjemsøker deres daglige liv. På den annen side godtar man ukritisk påstanden om at menneskene er uforbederlig selviske og aggressive og således ute av stand til å bygge et sosialt system som på en og samme tid er fremskrittsvennlig og fredelig, dynamisk og harmonisk - et system som gir fritt spillerom for den enkeltes skaperevne og tiltakslyst, men basert på samarbeid og gjensidighet...

Etter hvert som behovet for fred blir mer påtrengende, krever denne grunnleggende motsigelsen, som hindrer opprettelsen av fred, en nyvurdering av de antagelsene som det allment utbredte synet på menneskehetens historiske dilemma hviler på. En nøktern og uhildet granskning av bevismaterialet avslører at en slik atferd langt fra er et uttrykk for menneskets sanne selv, men derimot en forvrengning av menneskets ånd. Når man innser at dette forholder seg slik, blir det mulig for alle mennesker å sette i bevegelse konstruktive sosiale krefter som, fordi de samsvarer med menneskets natur, vil oppmuntre til harmoni og samarbeid istedenfor til krig og konflikt...

Å velge en slik kurs er ikke å fornekte menneskets fortid, men å forstå den. Bahá'í-troen betrakter verdens nåværende forvirring og ulykkelige tilstand i menneskelige anliggender som en naturlig fase i en organisk prosess som til sist og på uimotståelig vis vil føre til at menneskeslekten forenes i en eneste sosial orden med planetens grenser som sine grenser. Menneskeslekten har, som en egen organisk enhet, gjennomgått utviklings stadier som tilsvarer spedbarns- og barnestadiene i dens enkeltmedlemmers liv. Den er nå på høyden av sin stormfulle ungdomstid og nærmer seg sin lenge imøtesette overgang til voksen alder...

En oppriktig innrømmelse av at fordom, krig og utbytting har vært uttrykk for umodne stadier i en veldig historisk prosess, og av at menneskeslekten i dag gjennomlever den uunngåelige opprørstiden som kjennetegner dens kollektive overgang til voksen alder, utgjør ikke en grunn til fortvilelse. Derimot er det en forutsetning for å ta fatt på det gigantiske foretagende som det å bygge en fredelig verden er. At et slikt foretagende er mulig, at de nødvendige byggende krefter faktisk finnes, at forenende samfunnsstrukturer lar seg opprette, er det tema vi innstendig oppfordrer dere til å studere...

Hvilke lidelser og rystelser de nærmeste årene enn måtte by på, hvor mørke de umiddelbare forholdene enn er, så tror bahá'í-samfunnet at menneskeheten kan møte denne overmåte store prøvelsen i forvissning om dens endelige utgang. Så langt fra å være et tegn på sivilisasjonens undergang, vil de voldsomme forandringer som menneskeheten stadig hurtigere drives mot, tjene til å frigjøre de "slumrende evner som hører menneskets stade til" og åpenbare "det fulle mål av dets bestemmelse på jorden, dets innerste vesens iboende fortrinn"...

Kommentarer

03.11.2019 14:34

MedaL Hiwa

با شما موافقم ، از اینکە از دیدن چنان دکومنتی رنجیدە خاطر شدین، متاسفم و من هم اگر میدیدم همانطور می شدم، گاهی با وجود همەی نازیبا یی های طبیعت ، خوش ساحتیست ساحت و حریم هستی اگر نیک بنگریم

03.11.2019 14:27

Leila Sima

کە نزدیک بود مغزم بترکد در یک لحظە. غذا کم نیست، بلکە غذا را احتکار میکنند برای خرد کردن دیگران. همین گوشت را بدهند بە ملت، لازم نیست کار دیگری بکنند

03.11.2019 14:24

Leila Sima

در نروژ یک سکاندال در ان. ار. کو. نشان دادە شد در هفتە گذشتە. سالی ششصد هزار تن گوشت گوسفند سوزاندە میشود! من بعد از چند دقیقە از شنیدن این خبر و دیدن فیلم دکومنت، چنان سردرد شدیدی گرفتم کە نزدیک بود

05.06.2019 17:33

MedaL Hiwa

کاک هێمن گیانی ئارامم برای هەرە هێژاو خۆشەویستم، وێڕای یەک دنیا سپاس لە یەک رستەدا ئەڵێم بەختەوەر بیت و هەر بژیت نووری هەر دوو چاوم

05.06.2019 17:25

Hemin Zagros

کاکه هیوا گیان,هه ر بمێنی به سه ر که وتویی و سه ر به رزی انشاالله کاکه گیان.چاوه کانت ماچ ئەکه م کاکه گیان.له په نای خودای گه وره دا بی انشاالله برا گیان

05.06.2019 17:25

Hemin Zagros

له دوره وه به گه رمه له باوشت ده گرم و و ده سته کانت ده گوشم کاکه گیان و له خودای گه وره و میهره بان سه رکه وتن و له ش ساغی و دلخۆشیت ئاواته خوازم بقربان.رێز و سلاوی تایبه تم بۆ خۆت و فه را نه ک گیان

05.06.2019 17:23

Hemin Zagros

جه نابت بۆ خۆت وه کیل به که چۆنت پێ خۆشه هه ر وای دا به زێنه و و که م و زۆری که بۆ نوسین له سه ر وێب سایته که ت برای هه ره ئازیز و هێژا و به هێز و نه به ز و کۆڵ نه دەرم بقربان

05.06.2019 17:22

Hemin Zagros

له ش و لار تی پێ بەدی که ی کاکه هیوا گیان ...دیسان ده س خۆشیت لێ ئەکه م بۆ ته واوی ئەرکه کانت کاکه گیان و ببوره ئەگه ر نوسراوه که م هه نێک له وه ی که قەرار بو بۆت بنوسم زیاتر بوو .به لام جه نابت

05.06.2019 17:19

Hemin Zagros

له ناخی دڵمه وه ئاواته خوازم که انشاالله له مه و دوا ژیانێکی زۆر زۆر ئارام و شیرین و بێ دەردی سه ر و بێ خه فه ت و به دڵێکی پڕ له ئیمان و نوری خودای گه وره و ئاسایش و ئارامشی رۆح و ره وان و له ش و لار

05.06.2019 17:17

Hemin Zagros

له خودای گه وره و مه زن ئاواته خوازم ته واوی ئەو چه رمه سه ریانه و ئێش و ئازارانه ی که له ته مه نتا دیوته ؛بۆت ببنه گەنجینه ی تەجروبه و بیر و باوەری قوڵتر و کۆیی ئەزموون و ئاگاداری کاکه گیان